سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و مردمى را در مرگ یکى از آنان تعزیت گفت و فرمود : ] این کار نه با شما آغاز گردید ، و نه بر شما به پایان خواهد رسید . این رفیق شما به سفر مى‏رفت کنون او را در یکى از سفرهایش بشمارید ، اگر نزد شما بازگشت چه خوب و گرنه شما روى بدو مى‏آرید . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 03 دی 21

تفاوت عالم برزخ با عالم قیامت

یکی از اسرار عالم خلقت حقیقت و کیفیت مرگ و حوادث و منازل پس از‌ آن است که بشر هرگز نتوانسته خود پرده از رمز و راز آ‌ن بردارد و تنها منبع موثق و مورد استناد در این باره متون دینی ، اعم از قرآن و احادیث معصومین ـ علیه السّلام ـ می باشد. در متون دینی دو مرحله برای پس از مرگ انسان بیان شده است ؛ نخست برزخ [1] و دوم برپایی قیامت.
برزخ به مرحله و زمان میان مرگ انسان تا رستاخیز گفته می شود. باید توجه داشت که این دو مرحله با وجود داشتن شباهتهایی، در عین حال تفاوتهای متعددی نیز با هم دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
 
1 ـ بدن مثالی در عالم برزخ
باید توجه داشت که بین عالم جسم و جسمانیت و عالم اسماء خداوندی دو عالم دیگر نیز وجود دارد. الف : عالم مثال یا عالم برزخ ب : عالم عقل یا عالم مجردات تام.
عالم مثال یا برزخ از تجرد غیر تام برخوردار است یعنی موجودات برزخی هر چند مادی نیستند اما برخی لوازم ماده را همچون شکل و مقدار دارند برخلاف عالم عقول که مجرد تام است و در آن نه از ماده خبری است و نه از لوازم و خصوصیات آن.[2] با توجه به این مقدمه باید گفت که روح انسان پس از مرگ به بدن مثالی یا برزخی تعلق می گیرد و مقصود از بدن مثالی بدنی است که از جنس ماده نیست و جرم و حجم و وزن ندارد اما از برخی لوازم و خصوصیات اشیای مادی همچون شکل و اندازه برخوردار است و در این ویژگی ها مشابه بدن طبیعی شخص است برای یافتن تصویر روشنتری از بدن مثالی یا برزخی می توانیم در وضعیت صورتهایی که هنگام خواب مشاهده می کنیم تأمل ورزیم بی تردید این صورتها مادی نیستند و جا و مکانی را اشغال نمی کنند و جرم و وزن ندارند با این حال دارای شکل و اندازه اند و اشکالی همانند اشکال اشیای مادی دارند .[3]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرمایند: پروردگار چون روح مؤمنان را به سوی خود قبض می کند . آنها را در بهشت می برد و در صورتی مانند صورت آن ها قرار می دهد ، به طوری که در بهشت می خورند و می آشامند ؛ چون روح شخصی که تازه از دنیا رفته بر آن ها وارد شود ایشان را به همان صورتهایی که در دنیا داشتند می شناسند.[4] اما در قیامت بنا به گفتة اکثریت متکلمان[5] و گواهی آیاتی از قرآن [6] ، بدن عنصری مادی انسان بار دیگر برانگیخته می شود و بسیاری از عذاب و پاداشها به آن تعلق می گیرد نه بدن مثالی برزخ اگر چه عده ای از حکماء همچون ملاصدرا کوشیده اند پاداش و عقاید عالم آخرت را نیز متعلق به بدن مثالی انسان بدانند[7] اما در هر صو رت اکثریت کسانی که قایل به معاد روحانی و جسمانی باهمند مراد از بدن در قیامت را همان بدن مادی عنصری می دانند.
 
2 ـ ارتباط ارواح با دنیا در عالم برزخ
یکی دیگر از تفاوتهای عالم برزخ و قیامت در امکان ارتباط ارواح با دنیای مادی در عالم برزخ است از آنجائی که با وجود عالم برزخ ، عالم دنیا و دار تکلیف همچنان باقی و برقرار است و هر روز گروهی می میرند و به عالم برزخ منتقل می شوند و گروه دیگری از مادران متولد می شوند و زندگی دنیا را آغاز می نمایند ولی در مورد عالم آخرت وضع این چنین نیست زیرا قضاء قطعی باریتعالی بر این تعلق گرفته است که پیش از قیامت زندگی دنیا پایان یابد و منظومه شمسی بهم بریزد و کره زمین متلاشی شود و خلاصه بعد از برپا شدن روز جزاء نه انسانی در زمین باقی می ماند و نه دارتکلیفی.
بر اثر همین تفاوت است که تا وقتی قیامت برپا نشده رابطة برزخیان با دار دنیا کم و بیش برقرار است.[8] لذا در حدیثی از امام صادق می خوانیم که: « هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانوادة خویش حاضر نگردد . وقتی مؤمن خانواده اش را در حال انجام اعمال صالح می بیند خدا را حمد گوید و وقتی کافر خانواده خود را در حال انجام اعمال صالح ببیند بر آنها غبطه می خورد . » [9]
 
3 ـ امکان تغییر سرنوشت انسان در عالم برزخ
یکی از ثمرات ارتباط ارواح با عالم دنیوی امکان تغییر شرائط وی در عالم برزخ و گاه تغییر سرنوشت وی می باشد. لذا ممکن است بر اثر پاره ای عوامل و شرائط ، نعمت بعضی از افراد متنعم در عالم برزخ افزایش یابد یا به مقام بالاتری نائل گردند و همچنین عذاب بعضی از افراد معذب در برزخ تخفیف یابد یا آنکه از بین برود و یا بالعکس کیفرشان شدیدتر و بر عذابشان افزوده شود از این روست که خیرات و مبرات آشنایان میت و نیز سنتهای حسنه و یا سیئه باقی مانده از وی در دنیا باعث تغییرات احوال وی در عالم برزخ می گردد. امام باقر در این باره می فرماید:«هر بنده ای از بندگان خدا که روش هدایت کننده ای را بین مردم بنیان نهد برای او ثوابی همانند ثواب کسانی است که به آن عمل می کنند بدون آنکه از پاداش عاملان به آن کاسته شود و هر بنده ای از بندگان خدا روش گمراه کننده ای را بین مردم بنیان نهد برای وی گناهی همانند گناه کسانی که مرتکب آن شده اند نوشته می شود بدون آنکه از گناه عاملان آن کاسته شود.[10] پس ارتباط ارواح در عالم برزخ با دنیا گاه باعث تغییر حالات آنها می شود اما در آخرت با انهدام این جهان ارتباط با آن معنا نداشته و نمی شود بر اندوخته ها شخص اعم از خوب و بد اضافه کرد و در نتیجه توشه ی وی تنها منحصر در دارائی های پیش از برپایی قیامت است.
 
4 ـ تفاوت ظهور حقائق در برزخ و قیامت
اگر چه در عالم برزخ همچون قیامت ، حقائق فراوانی بر انسان کشف می شود و دیده ی انسان به آنها باز می شود و به تغییر احادیث انسان با مرگ تازه از خواب برمی خیزد [11] اما در عین حال این بیداری و دیده گشودن به حقائق جهان بسیار نسبت به بیداری و دیدن حقائق در قیامت ضعیف تر است باید توجه داشت که عالم برزخ را عالم مثال می گویند چون مثال به معنای نمونه و شبیه است و عالم برزخ نیز نمونه ای از عالم قیامت و شبیه به آن است البته عالم مثال به اندازه ی سعه و ظرفیت خود حکایت از قیامت می کند ظرفیت و سعه ی عالم مثال همان مقدار سعة عالم صورت است که در آن کم و کیف موجود است و به همین مقدار از انوار نفیسه قیامت کبری و از درجات صدقین و اصحاب یمین و از درکات منکرین و جاحدین و اصحاب شمال حکایت می کند همچون عکس نمودار در آینه که ظرف تشکل و تصور صورت است به قدر استعداد و ظرفیت خود از انسانی که در مقابل آن ایستاده حکایت می کند و آن را نشان می دهد و فقط قدرت آیینه حکایت صورت است و بس آینه زیبائی ها و زشتیها را نشان می دهد اما نمی تواند شخصیت مقام و درجه اهل سعادت و شقاوت را نشان دهد . به همین شکل عالم برزخ نیز بسیار ضعیفتر از عالم قیامت در نشان دادن واقعیات است پس عالم برزخ که عالم بیداری است نسبت به دنیا خود نسبت به عالم قیامت خواب به شمار می آید زیرا که در عالم قیامت بیداری محض وجود دارد پس حیات و علم و قدرت در عالم برزخ به مراتب از دنیا قوی تر و به مراتب از عالم قیامت ضعیف تر است. [12]
 
5 ـ تفاوت نعمتها و عذابهای برزخی و اخروی
همانگونه که در تفاوت پیشین روشن شد که حقائق در عالم برزخ به نحوی بسیار ضعیفتر از عالم قیامت رخ می نمایانند همچنین نعمتها و عذابهای برزخی بسیار ضعیفتر از نعمتها و عذابهای روز قیامتند از این روست که خداوند متعال درباره ی عذاب برزخی قوم فرعون مشاهده ی آتش را بیان فرموده ولی عذاب روز قیامتشان را دخول و ورود در آتش ذکر کرده است ؛ [13] که به مراتب جانگدازتر است.
 
6 ـ نفی شفاعت در عالم برزخ
از بسیاری از روایات ائمه ی معصومین این نکته روشن می شود که شفاعت ایشان در عالم برزخ شامل حال افراد گنهکار و گرفتار نمی شود و شفاعت ایشان مختص به روز قیامت است امام صادق در این باره می فرمایند : « شیعیان ما ، با شفاعت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ در قیامت همگی بهشتی اند اما سوگند به خدا از وضع و حالتان در برزخ خوف دارم [14] - زیرا در برزخ شفاعت نیست - باید توجه داشت که برخی از روایات و یا مکاشفات بزرگان درباره تصرفات ائمه در حالات برزخی برخی گرفتاران از باب شفاعت مصطلح نبوده بلکه از باب تصرف به ولایة تکوینی است که در چارچوب شفاعت قرار ندارد.[15]
 
7 ـ اختصاصی بودن باز خواست و پرسش در برزخ و عمومیت آن در قیامت
از روایات امامان معصوم فهیمده می شود که پرسش و بازخواست در عالم برزخ تنها مختص به دو گروه است الف : کسانی که ممحض در ایمان هستند ب : کسانی که سراسر وجودشان را کفر لبریز کرده است اما دیگران یعنی سایر انسانهای متوسطة الحال مورد پرسش و بازجویی قرار نمی گیرند اما در روز قیامت همة مردم بدون استثنا مورد پرسش و بازجویی و حسابرسی اعمال قرار می گیرند .
 امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرمایند: « در قبر - برزخ - مورد پرسش قرار نمی گیرند مگر دو گروه نخست کسانی که ممحض در ایمانند و دوم کسانی که ممحض در کفرند اما دیگران مورد بازخواست قرار نمی گیرند . » [16] نکته دیگر آنکه مطابق آنچه که از روایات و اخبار پیشوایان دین رسیده است در عالم برزخ فقط مسایلی که انسان باید بدان ها اعتقاد و ایمان داشته باشد مورد پرسش و رسیدگی واقع می شود و رسیدگی به سایر مسایل موکول به قیامت است.[17] برای مطالعه بیشتر به کتاب ذیل مراجعه فرمایید: صالحی حاجی آبادی، انسان از مرگ تا برزخ، انتشارات گلهای بهشت، ج5، 1382.

 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در سه شنبه 88/7/28 و ساعت 11:33 عصر | نظرات دیگران()

اصحاب اعراف کیانند ؟

اصحاب اعراف افرادی هستند که با حسرت شاهد بهشت رفتن مومنین می باشند . و آنها همچنان در گرفتاری باقی مانده اند .

چند دسته از افراد را در کلام معصومین در معرفی اصحاب اعراف مشاهده می کنیم . ان النبی «ص» قال : ( هم قوم خرجوا الی الجهاد فی سبیل الی الجهاد ذفی سبیل الله و هم عصاه لابائهم فقتلوا فاعتقهم الله من النار لانهم قتلوا فی سبیل و حسبوا عن الجنه بمعصیته ابائهم ) و قیل هم قوم رضی عنهم اباوهم دون امهاتهم او امهاتهم دون ابائهم و قیل هم اولاد الزنا و قیل : هم الذین کانوا فی الفتره ولم یبدلوا دینهم و قیل هم اولاد المشرکین .

از پیامبر اکرم «ص» پرسیدند که اصحاب اعراف کیانند فرمود : آن کسانی که در راه خدا جهاد کرده باشند ، و پدرانشان از ایشان خشنود نباشند و در عین حال شهید شده باشند از این جهت از آتش دوزخ آزاد می باشند و به دلیل عصیان پدر از بهشت ممنوع .

و گفته شده که اصحاب الاعراف گروهی اند که پدران از ایشان خشنود باشند ولی مادران ناراضیند یا بلعکس ، خداوند به رضایت پدر یا مادر از دوزخ آزاد کند و با عدم رضایت دیگری از بهشت منع فرماید ، ایشان را در آنجا بازداشت کند تا حساب خلائق تمام شود ، و بعضی گفته اند آنها اولاد زنا باشند و بعضی گفته اند کسانی اند که در عصر جاهلیت و فترت بوده اند و حجّت برایشان تمام نشده باشد و بعضی گفته اند اولاد مشرکین می باشند .

جایگاه رفیع احسان به والدین و نوازش آنها نشان می دهد که اگر کسی مجاهد فی سبل الله باشد و از رفعت شأن مجاهد بودن برخوردار باشد ، ولی نسبت به والدین ستمگر باشد در قیامت قبل از ورود به بهشت گرفتاری خواهد داشت . حتی اگر یکی از آنها را نافرمانی کرده باشد و جلب رضایت پدر و مادر نکرده باشد و بی توجه از دنیا رفته باشد . باز هم گرفتاری آخرت را خواهد داشت . گرچه بعداً مورد شفاعت اهلبیت واقع خواهند شد . ولذا این افراد با چشم حسرت به بهشتیان می نگرند که روانه نعمت های الهی می شوند ولی اذن دخول برای آنها صادر نمی شود و اینها آخرین افرادی هستند که به بهشت می روند .

« عن زاره ما قال ابوجعفر «علیه السلام » ما تقول فی اصحاب الاعراف ؟ فقلت ما هم الّا مومنون أو کافرون ان ادخوا الجنه فهم مومنون و ان دخوا النار فهم کافرون . فقال و الله ماهم بمومنین و لاکافرین و لوکانوا مومنین لدخوا الجنه کما دخلها المؤمنون ولوکانوا کافرین لدخوا النّار کما دخلها الکافرون ولکنهم قوم استوت حسناتهم و سیئاتهم ، فقصرت بهم الاعمال و انهم کما قال الله عزّوجلّ فقلت ...»

از زراره نقل شده که امام باقر «علیه السلام » فرمود : چه می گوئی در مورد اصحاب اعراف ؟ من عرض کردم این ها مومنند یا کافر ؟ اگر داخل بهشت شدند مؤمنند ، اگر داخل جهنم شدند کافرند . امام فرمود : والله نه مومنند نه کافر ، چگونه اگر مومن بودند داخل بهشت می شدند مثل سایر مومنین و اگر کافر بودند مثل سایر کفّار داخل جهنم می شدند . لاکن انها گروهی هستند که خوبیها و بدی هایشان مساوی است و در اعمالشان کوتاهی دارند . عن ابی عبدالله «علیه السلام » « قال قلت له ایّ شیئی اصحاب الاعراف ؟ قال استوت الحسنات و السیّئات فان ادخلهم الله الجنّه فبرحمته ، وان عذّبهم لا یظلمهم . نقل شده از امام صادق سوال شد اصحاب اعراف کیانند ؟ امام فرمود کسانی اند که حسنات و سیئاتشان مساوی است . اگر خداوند آنها را داخل بهشت کند پس رحمت الهی داخل شده اند . واگر عذابشان دهد ، به آنها ستم نکرده است .

عبدالله بن عباس و حذیفه معتقدند : اصحاب اعرافی گروهی هستند که خوبیها و بدیهایشان یکسان باشد . وگناهشان کمتر از دوزخ ، و ثوابشان به حد رسیدن به بهشت نیست : خداوند آنها را در اعراف نگه می دارد ، وقتی قیامت تمام شود ایشان را به بهشت می فرستد و ایشان آخرین افرادی هستند که به بهشت می روند .

پیامبر اکرم «ص» در مورد اصحاب الاعراف فرمودند : انهم اخر اهل الجنه دخولاً . آنها آخرین کسانی هستند که وارد بهشت می شوند .

پس اعراف کسانی هستند که تساوی اعمال خیر و شر دارند . البته ولایت امیرالمومنین را هم در دل باور داشته اند ،‌اینها اعمالشان شایستگی ثواب و بهر? بهشتی برایشان درست نکرده و در عین حال شایسته خلود درآتش هم نیستند . امید به رحمت خداوند دارند ، این افراد در اعراف می مانند تا اذن شفاعت اهلبیت برایشان صادر شود.

جاء حدیث « بان الله تعالی یسکن الاعراف طائفه من الخلق لم یستحقّوا باعمالهم الحسنه الثواب من غیر عقاب ، ولا استحقّوا الخلود فی النّار ، وهم المرجون لامرالله ، و لهم الشفاعه و لایزالون علی الاعراف حتّی یوذن لهم فی دخول الجّنه بشفاعه النّبی و امیرالمومنین و الائمّه من بعد صلوات الله علیهم . »

در حدیث آمده که خداوند متعال گروهی از بندگان را در اعراف ساکن می کند ، که با اعمالشان مستحق حسنه و ثواب بدون عقاب نیستند . ونه مستحق خلود در آتش می باشند . و آنها امید به امر الهی دارند شفاعت برای آنهاست ، و در اعراف می مانند تا اینکه به واسط? شفاعت پیامبر و امیرالمؤمنین و ائمه بعد از او باآنها اذن داده شود در داخل شدن به بهشت .

در ذیل آیه ( ولایقبل منها شفاعه و لا یوخذمنها عدل و لا هم ینصرون ( 49 بقره ) فی تفسیر الامام هذا یوم الموت فان الشّفاعه و الفداء لا یغنی عنه فامّا فی القیامه فانّا و اهلنا نجزی من شیعتنا کّلجزاءٍ لنکوننّ علی الاعراف بین الجنّه و الناّر محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الطیبون من آلهم علیهم السلام فنری بعض شیعتنا فی تلک العرصات فمنکان منهم مقصراً و فی بعض الشدائدها فنبعث علیهم خیار شیعتنا کسلمان و المقداد و ابی ذر و عمار و نظر ائمهم فی العصر الذی یلیهم ثم فی کل عصر الی یوم القیمه فینقصون علیهم کالبزاه و القصور و یتناولونهم کما یتناول البزاه و القصور صیدها فیزفونهم الی الجنه زفا و انا لنبعث علی اخرین من محبینا خیار شیعتنا کالحمام فیلتقطونهم من العرصات کما یلتقط الطیر الحب و ینقلونهم الی الجنان بحضرتنا و سیوتی بالواحد من مقصری شیعتنا فی اعماله بعد ان قد حاز الولایه و التقیه و حقوق اخوانه و یوقف بازائه ما بین مأه و اکثر من ذالک الی مأه الف من انصاب فیقال له هولاء فدائک من النار فیدخل هولاء المومنون الجنه و اولئک النصاب النار و ذالک ما قال الله عزوجل : ربما یود الذین کفروا یعنی بولایه لوکانوا مسلمین فی النیا منقادین للامامه لیجعل مخالفوهم من النار فداءهم .

در تفسیر امام عسگری «علیه السلام » آمده است که فرمود : این آیه روز مرگ را می فرماید که شفاعت و هدیه ، بی نیازشان نمی کند ، و اما در قیامت ، ما اهلبیت جزای خیر می دهیم به شیعیان . پس پیامبر اکرم «ص» و علی «علیه السلام » و فاطمه «س» و حسن « علیه السلام » و حسین «علیه السلام » و هم? ائمه اطهار بر اعراف می باشیم ، بین بهشت و دوزخ . می بینیم بعضی از شیعیانمان را در صحرای قیامت ، پس آنها که از شیعیانمان را مثل سلمان و مقداد و اباذر و مثل اینها را که در اعصار بعد آمده اند ،بسراغشان می فرستیم و از صحن? قیامت نجات می دهیم ، مثل کبوترانی که دانه را می چینند ، آنها را جمع می کنند و به بهشت در حضور ما منتقل و در مقابل هر یک از گنهکاران از شیعیانمان بعد از اینکه ولایت و تقیه و حقوق برادرانش را رعایت کرده باشند ، صد و بیشتر تا صدهزار نفر از ناصبیها به جهنم فرستاده می شوند .

پس به شیعه آزاد شده گفته می شود : این ناصبیها به عوض جهنم تو می باشند ، پس داخل بهشت می شوند این مومنین ، و ناصبیها داخل جهنم می گردند . و این همان کلام خداوند است که فرمود « ربّما یود الذین کفروا » یعنی چه بسا کافران دوست می داشتند که در دنیا مسلمان بوده و اهل ولایت می بودند و تسلیم امر امامت می شدند ، تا مخالفین آنها ، فداء آنها می شدند در جهنم .

کتاب نقش اهلبیت در قیامت ،‌چاپ زائر، 1386 ، ص 245 .


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در سه شنبه 88/7/28 و ساعت 11:26 عصر | نظرات دیگران()

 سؤال قبر

تمام مسلمین متفق اند در اینکه در قبر از اصول عقاید از مؤمن و کافر فی الجمله سؤال می شود ، اگر چه در کیفیت آن اختلاف دارند و اینکه مؤمن د رقبر و در عالم برزخ متنعم و کافر معذب است تا قیامت . در قرآن مجید سوره غافر آیه 46 ، نسبت به آل فرعون فرموده است « در صبح و شام عرضه می نماید آتش را به آل فرعون و د رقیامت داخل می شوند آل فرعون د رسخت ترین عذابها » از این آیه مبارک مطالبی می توان استخراج نمود . 1 ) معلوم می شود مقصود عذاب قبل از قیامت است زیرا که قیامت صبح و شام مثل صبح و شام این عالم ندارد و نیز اینکه شدت عذاب را اختصاص می دهد به قیامت ، معلوم می شود در قبر و عالم برزخ که واسطه بین دنیا و آخرت است عذاب خفیفی نیز هست . 2 ) روح بشر با آن جسم حقیقی وی ، پس از مُردن فانی نمی گردد در صورتیکه چنانچه محسوس است بدن عنصری وی پوسیده و خاک گردیده و گرنه عرضه نمودن آتش بر وی معنی ندارد . 3 ) ثواب و عقاب روحانی و جسمانی مخصوص به اخرت نیست بلکه در عالم برزخ نیز مؤمنین متنعم و کافر معذب می باشد چنانچه ازپیغمبر اکرم (ص) است که فرمودند : « قبر یا باغی است از باغهای بهشت ، یا گودالی است از گودالهای جهنم » و در احادیث دیگر فرموده :

« در قبر دو ملک نازل می گردند برای مؤمن و آنها را مبشر بشیر گویند و دو ملک برای کافر و آنها را نکیر و منکر گویند » و شاید اینکه دو ملک مؤمن را بشیر و مبشر می گویند به مناسبت این است که مؤمن را بشارت می دهند به خوشنودی حق و اینکه در بهشت مقام و مرتبه ای برای وی مهیا گردیده . و اینکه دو ملک کافر را نکیر و منکر می گویند به مناسبت این است که کافر منکر حق و منکر رسولان حق است . آنچه که از اخبار بر می آید این است که در قبر روح موقتاً عود می نماید به بدن میّت و از وی از اصول عقائد و دیانت سؤال می شود .

و شاید سرّش این باشد که پس از قبض روح و قطع شدن نفس تا اندک مدتی هنوز اثر حیات در بدن عنصر باقی است یعنی ولو آنکه روح از بدن جدا می گردد لکن تا بدن میت به حال خود باقی است روح بواسطه علاقه ای که با بدن خود دارد با اوست و بکلی لز وی مفارقت نمی کند ، این است که در قبر روح با بدن همراه است و البته سؤال از روح می شود لکن ممکن است اثر اعمال از ثواب و عقاب به بدن نیز سرایت نماید . لکن از بعضی از اخبار چنین بر می آید که سؤال قبر مخصوص دو دسته است ، یکی مؤمن محض یعنی موحدین و کسانیکه ایمانشان از روی بصیرت و فهمیدگی باشد نه از روی تقلید و گفته های غیر و دیگری کافر محض ، یعنی کافری که کفرش از روی عناد و ضدیت و دشمنی و تعصب باشد نه تقلیدی و نفهمی و جهالت ، اما با ، یعنی کسانیکه بصیرتی در امر دین ندارند آنها را به حال خود وا می گذارند تا در قیامت و روز موعود حساب آنها بشود . و شاید سرّش این باشد که چون متوسطین توسعه فکر و نظر در دلائل و احساسات روحی و کاوش افکاری ندارند و ایمانی که محض اعتقاد تقلیدی و بدون تحقیق باشد چندان دارای اهمیت نمی باشد اگر اعتقاد با افکار صحیح در روح رسوخ نمود و منجر به اطمینان و یقین قطعی شد به طوریکه موجب صفای روح و آرامش قلب و آرامش کامل گردید و نفس متکی بر آن شد ، البته دارای اهمیت می گردد و روح کافر محض اگر چه بسیار خبیث و شرور و ظالم است لکن چون در عدم عقیده ثابت و صمیمی است معلوم می شود در بی اعتقادی خود موجباتی برای بی دینی خود تحصیل کرده و چون حدود احساساتش کوچک است و ، سعه روحی ندارد نمی تواند به عمق مطلب فرو رود و طبع سرکش جسور او هم نمی گذارد زیر بار تقلید اهل حق برود این است که در بی دینی خود غوطه ور می شود و د رمقابل اهل حق و مؤمن کامل کمر خصومت و ضدیت می بندد و با آنها دشمنی می کند .

این اشخاص چنانچه خود را به درک اسفل می رسانند باعث فساد اخلاق دیگران هم میشوند و دیگران را هم از سعادت باز می دارند . اما متوسطین چون عقاید و عملشان از روی نفهمی و بی خردی و عدم بصیرت است و غور در مطالب ننموده اند و وسعت فکر ندارند تا به دنبال دلیل بروند پس ایمانشان محض نیست و مشوب به عدم اطمینان است و ایمان کامل موجب صفای روح و لذت بخش است در وجود آنها یافت نمی شود . پس از اینجا معلوم میشود که سؤال نمودن از مؤمن محض و کافر محض روی میزان عدلست ، چنانچه در دیوان قضاوت و محاکمه دو دسته را به حضور می طلبند یکی اشخاصی که خدمت به مملکت نموده اند و دیگری کسانیکه جنایتی و شرارتی در مملکت نموده اند . پس معلوم شد که سؤال قبر هم بر طبق ضابطه و قانون تعادل است ، آری از که بنالیم که هر چه هست ـ از ماست که بر ماست ـ خداوند به بندگان خود ستم نمی کند .


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در سه شنبه 88/7/28 و ساعت 11:22 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 207
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 184476
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه