سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بارالها ! ... دیده دل هایمان را از آنچه مخالف دوستی توست، کور گردان . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
امروز: جمعه 03 دی 21

دلایل عقلی و نقلی معاد

بازگشت انسان به زندگی پس از مرگ، مطلب مسلّمی است که اعتقاد به آن واجب است. اینک به دو دلیل عقلی اشاره می کنیم:

1. ما می بینیم که عدّه ای از مردم به خداوند و پیامبرش ایمان آورده و از آنان اطاعت می کنند و اعمال صالح به جا آورده، به بندگان خدا خدمت و محبّت می کنند. و عدّه ای دیگر منکر خداوند بوده و عمر خود را در معصیت و ظلم و جنایت سپری می کنند؛ و چه بسا در این دنیا کافر، معصیت کار و ستمگر که ثروتمند، صحیح، سالم و در امنیّت کامل به سر برده و برخوردار از نعمتهای دنیوی است؛ ولی مؤمن اهل طاعت، مظلوم و گرفتار ستمگران یا از نظر مالی در تگنا و از نظر جسمی دچار بیماری های گوناگون می باشد؛ و کمتر مؤمنی از این گرفتاری ها راحت است؛ آنگاه هر دو (مؤمن و کافر) می میرند.

پس اگر بعد از این زندگی، جهان دیگری نباشد که هریک پاداش و عقاب اعمالشان را ببینند و جنایتکار قصاص نشود و شکستگی و خسارتهای مظلوم جبران نگردد، با عدالت خداوندی که خود را به آن توصیف کرده، منافات دارد.

این تصوّر که گاهی مؤمن پرهیزگار هم در رفاه و آسایش و کافر گنهکار در این دنیا در تنگنا به سر می برد و همین پاداش اوّلی و عقوبت دوّمی می باشد، پنداری غلط است و پاسخش آن است که بسیاری از اوقات چنین نیست؛ بلکه گاهی مؤمن همیشه گرفتار و کافر و ظالم همیشه در رفاه است؛ افزون بر آنکه عمل صالحی مانند شهادت، قابل پاداش دنیوی نیست؛ یا قاتل شخص بی گناهی که بلافاصله می میرد، قابل انتقام نیست. و نیز آن مقدار نعمت و رفاه دنیوی مؤمن، به اندازه? عمل صالح و احسان و ایمان او نمی باشد؛ چنانکه نکبت و عذاب دنیوی ظالم و کافر، بسا کمتر از ظلم و خیانت اوست.

2. اگر پس از زندگی معاد نباشد، با حکمت آفریننده ای که خود را به آن توصیف نموده، منافات دارد؛ در حالی که او کار خود را منزّه از بیهودگی و پوچی معرّفی نموده و در آیات ذیل، به این دو دلیل اشاره شده است:

«افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقاً لا یستوون؛ آیا کسی که مؤمن است، همچون کسی است که فاسق است؟! هرگز مساوی نیستند!». (سجده/18)

«افنجعل المسلمین کالمجرمین؛ آیا مسلمانان را مانند مجرمان قرار می دهیم؟!». (قلم/35)

«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتّقین کالفجّار؛ آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، همانند مفسدان در زمین قرار می دهیم؟! یا آنکه یا افراد با تقوا، مانند فاسقان رفتار می کنیم؟!». (ص/28)

«ام حسب الّذین اجترحوا السیّئات ان نجعلهم کالّذین آمنوا و عملوا الصالحات سواءً محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون* و خلق الله السموات و الارض بالحقّ و لتجزی کلّ نفس بما کسبت و هم لا یظلمون؛ آیا کسانی که مرتکب بدی ها و گناهان شدند، گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند؛ که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داوری می کنند! و خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است؛ تا هرکس در برابر اعمالی که انجام داده است، جزا داده شود؛ و به آنها ستمی نخواهد شد». (جاثیه/21و22)

«یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم * فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره؛ در آن روز مردم به صورت گروههای پراکنده (از قبرها)‌ خارج می شوند، تا اعمالشان به آنها نشان داده شود. پس هر کس به اندازه? ذرّه ای کار خیر کند، آن را می بیند و هرکس به اندازه? ذرّه ای کار بد انجام دهد، آن را می بیند».

(زلزال/8-6)

«افحسبتم انّّما خلقناکم عبثا و انّکم الینا لا ترجعون؛ پس آیا گمان کرده اید شما را بیهوده آفریدیم و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟!». (مؤمنون/115)

«انّ الساعة آتیة اکاد اخفیها لتجزی کلّ نفس بما تسعی؛ به طور قطع قیامت خواهد آمد؛ می خواهم آن را مخفی کنم؛ تا هرکس در برابر کوشش خود جزا داده شود». (طه/15)

«ولا تحسبنّ الله غافلا عمّا یعمل الظالمون... * ... فلا تحسبنّ الله مخلف وعده رسله انّ الله عزیز ذوانتقام؛ گمان مبر که خدا از آنچه ظالمان انجام می دهند غافل است؛ (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز می ایستد... پس گمان مبر که خداوند از وعده ای که به پیامبرانش داده تخلّف کند. همانا خداوند با عزّت و انتقام گیرنده است». (ابراهیم/42و47)

این آیات همان دو دلیل عقلی را بیان می کند و ارشاد به حکم عقل است.

علاوه بر آیات گذشته و آنچه در آینده می آید، روایات فراوانی از ائمّه? در بشارت به نجات، تهدید به عذاب و یاد بهشت و جهنّم برای نیکان و بدکاران رسیده است. پس عقیده? معاد از بدیهیّات دین اسلام، بلکه تمام ادیان الهی است.

http://www.seyyedan.info/fa/library/maad/14_origin_resurrection/page/61.html


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/19 و ساعت 11:50 صبح | نظرات دیگران()

معاد از نظر صدر المتالّهین<\/h3>

امثال ملا صدرا گفته‏اندمعاد جسمانی است اما همه معاد جسمانی را برده‏اند در داخل خود روح‏و عالم ارواح، یعنی گفته‏اند این خصایص جسمانی در عالم ارواح وجود دارد، این فاصله‏ای‏که قدما از قبیل بو علی میان روح و جسم قائل بوده‏اند و فقط عقل را روحی می‏دانستند و غیر عقل را روحی نمی‏دانستند،این فاصله وجود ندارد.اما البته این مطلب هم مشکل را حل نکرده‏است، یعنی ما این را با مجموع آیات قرآن نمی‏توانیم[تطبیق‏کنیم].با اینکه حرف خیلی خوبی است و آن را با دلایل علمی هم می‏شود تایید کرد ولی معاد قرآن را بااین مطلب نمی‏شود توجیه کرد، چون معاد قرآن تنها روی انسان نیست، روی همه عالم است.قرآن اساسا راجع به عالم ماده بحث‏می‏کند نه تنها انسان: «اذا الشمس کورت، و اذا النجوم انکدرت، و اذا الجبال سیرت‏» (1) مربوط به قیامت است، «یوم‏تبدل الارض غیر الارض‏» فقط ارض روح ما را نمی‏گوید، قرآن ارض(همین زمین)را دارد می‏گوید، و سایر آیاتی که در قرآن هست. اینجا چیزهایی‏بوده است که علم قدیم قاصر بوده و نمی‏توانسته از اینجا یک قدم جلوتر برود، یعنی نه اینکه امثال ملا صدرا اینجا که‏رسیده‏اند کمیت‏شخصشان لنگ بوده، نه، اینجا که رسیده‏اند علم قدیم به شکلی بوده که اجازه نمی‏داده است‏یک قدم جلوتر بروند،ولی علم امروز در اینجا جلوی ما را باز کرده و همین راهی که آقای مهندس رفته‏اند با اتکاء علم امروز بسیار راه‏مفیدی است.در میان قدمای ما فقط مرحوم آقا علی مدرس با اینکه در عصر قدیم هم هست(متعلق به زمان ناصر الدین‏شاه است)و ظاهر هم این است که توجه به علم جدید نداشته ولی در عین حال در این زمینه حرفهایی زده که بوی این مطلب می‏آید. چرا علم قدیم اجازه نمی‏داده است؟آن روز هم عرض کردم‏و حالا تکرار می‏کنم: در علم قدیم این حرفها نمی‏توانسته مفهوم داشته باشد که خورشید یک روزی پیر شود واز بین برود، ماه پیر شود و از بین برود، زمین ما ساقط شود، چون بر اساس فلکیات قدیم بوده و افلاک یک حقایق ازلی و ابدی بوده‏اندو زمین هم یک موجودی بوده که برای همیشه باید در مرکز عالم باقی بماند.خراب شدن عالم به طور کلی، برای آنهانمی‏توانسته از نظر علمی مفهوم داشته باشد، هر وقت می‏گفتند تعبدا می‏گفتند ولی از نظر علمی نمی‏توانستند توجیه کنند. حالا که قرآن می‏گوید: «و الارض جمیعا قبضته یوم القیامة‏و السموات مطویات بیمینه‏» (2) تصریح قرآن است: زمین در آن روز در قبضه خداست و آسمانها به دست قدرت الهی درهم پیچیده می‏شود، اگر ما این مرحله را هم توانستیم حل کنیم - که خود آقای مهندس در این مرحله گامهای خیلی مؤثرو مفیدی برداشته‏اند - یعنی مرحله‏ای که تمام عالم به سوی قیامت می‏رود، که آن خواصی که عرض کردم[پدید می‏آید]که‏نظامات عوض می‏شود و تغییر می‏کند و عالم می‏رود به سویی که در آنجا انسانها دیگر پیری ندارند، فرسودگی ندارند، مردن‏ندارند، تکلیف نمی‏تواند آنجا وجود داشته باشد، اجل و مهلت مقرر و از این حرفها نمی‏تواند وجود داشته باشد، وسوسه‏نمی‏تواند وجود داشته باشد و در آنجا حیات بر موت غلبه می‏کند یا - به تعبیر ما - در آنجا روح بر جسم غلبه می‏کند،نظام جنبه‏های حکومت روح بر جسم است نه جسم بر روح، اگر ما این مطلب راطی کنیم و برویم جلوتر، یک قدم بسیار بزرگی را برداشته‏ایم.تنهاآن[یعنی نظر ملا صدرا]نمی‏تواند معاد قرآن را حل کند.

 .............................................................. 1.تکویر/1 - 3. 2.زمر/67.

منابع مقاله: مجموعه آثار جلد 4، مطهری، مرتضی؛


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در شنبه 88/7/18 و ساعت 10:31 عصر | نظرات دیگران()

اوصاف دوزخ از نگاه قرآن

 

نویسنده:اسحاق کامرانی 
بی گمان زمین با همه ظرفیت ها و توانمندی های ذاتی اش، از این که بتواند همه آن چه را که مردمان در آن از زشتی و بدی به جا می آورند، به تمام و کمال پاسخ درخوری دهد ناتوان است. بسیاری از رفتارها و کردارهای بشر آسیب هایی به انسانها و یا گروه ها و حتی ملت ها و فراتر از آن به زمین و آسمان و موجودات آن وارد می کند که بیرون از تصور است. درنظر بگیرید شخصی دیوانه، رهبر کشوری باشد که از بمب هسته ای نیتروژنی و یا هیدروژنی برخوردار است و آن را در جنگی به کار می برد که آثار زیانبار کشتار دست جمعی مردمی بی گناه و یا آثار مخرب زیست محیطی آن سال ها و نسل ها برجا می ماند، این عمل آن قدر فاجعه آمیز است که نمی توان با کشتن و مجازات مسئول این کشتار دست جمعی آن را جبران کرد. از این رو زمین از این ظرفیت برخوردار نیست که بتواند سرزمین مجازات اعمال و رفتار زشت و مخرب بشری باشد. همین مسأله درباره پاداش برخی از اعمال پسندیده و خوب نیز صدق می کند. بنابراین لازم است که جایی دیگر به عنوان سرزمین مجازات قرار داده شود. این، همان دنیایی است که از آن به آخرت تعبیر می شود و دوزخ سرزمین مجازات بدکاران و زشت کاران است. در نوشتار حاضر وضعیت بدکاران و دوزخیان از زبان قرآن بیان شده است تا باشد از آن پند گیریم و از قرار گرفتن در آن وضعیت و موقعیت رهایی یابیم.

آرزوی دوزخیان

قرآن هنگامی که به وضعیت دوزخیان اشاره می کند برای آنان آرزوها و امیالی را بیان می کند که در حقیقت توضیح و تشریح وضعیت زندگی آنان در دوزخ و فشارها و عذاب هایی است که بر آنان وارد می شود.از مهم ترین آرزوهایی که قرآن برای دوزخیان بیان می کند این است که کاش خدا را در دنیا اطاعت می کردند. هنگامی که در آتش دوزخ این رو و آن رو و برشته و کباب می شوند این آرزو را به زبان می آورند که ای کاش در دنیا به اطاعت خداوند می پرداختند. (احزاب آیه66) و از همان راهی می رفتند که پیامبر(ص) پیموده و از شر عذاب و آتش دوزخ رهایی یافته است. (فرقان آیه27) در آن جاست که درمی یابند راه مستقیم پیامبر و روش و سیر و سلوک آن بزرگوار می توانست آنان را از این گونه کباب شدن رهایی بخشد.
قرآن این سخن را زمانی از ایشان نقل می کند که آنان به شدت گرفتار آتش هستند و به سختی، عذاب وعده داده شده را می چشند. چشمانشان زمانی به واقعیت باز شده که پرده های دنیایی کنار رفته و به تعبیر قرآن چشمانشان تیز و بینا گردیده است: فبصرک الیوم حدید(معارج) این تیزی و درخشش چون آهن به این خاطر است که آن چه شنیده بود را می چشد و با تمام وجود لمس می کند. از این رو آرزوی بازگشت به دنیا و ایمان آوری به خدا را مطرح می سازد (انعام آیه27)
وقتی هدف از این آرزو تبیین می گردد به دو انگیزه اصلی برای بازگشت می توان پی برد؛ نخست آن که ایمان به خدا آورده و به اطاعت خدا و آموزه های وحیانی پرداخته و راه پیامبران را بپیمایند و دوم آن که از رهبرانی که آنان را به سوی باطل و دوزخ کشانده اند بیزاری بجویند و اعلام برائت کنند. (بقره آیه166و 167)
بخش نخست این آرزو به شکل آرزوی بازگشت به دنیا برای انجام دادن کارهای نیک و اعمال صالح (زمر آیه58و 60) و پیش فرستادن کارهای نیک در دنیا برای آخرت (فجر آیه23و 24) خودنمایی می کند و بخش دوم آن نیز به صورت لعن و نفرین و تخاصم در قیامت جلوه می نماید.

آرزوی مرگ

از دیگر آرزوهای دوزخیان این است که ای کاش از حساب و کتاب خود آگاه نمی شدند؛ زیرا به نظر ایشان عدم آگاهی موجب می شود تا راحت تر بتوانند با مشکلات و بلایا و عذاب های دوزخی کنار بیایند. این که بدانند جاودان در این آتش خواهند ماند و این سبب اعمال دنیوی آنان بوده است، آنان را زجر می دهد. (حاقه آیه 25 تا 31)
آنان همواره به خود امید می دهند که روزی از این تنگنا رهایی یابند (غافر آیه 11) و لو شده با پرداخت فدیه از آن راحت شوند (رعد آیه 18) به نظر آنان رهایی از این عذاب آن چنان مهم است که حاضرند از همه کس و کار خویش بگذرند وحتی از مال و فرزند و زن و خویشان مایه بگذارند. (معارج آیات 11 تا 15) هردم برای رهایی به هر چیزی تمسک می کنند و فریادخواهی و استغاثه آنان گوش فلک را کر می کند (فرقان آیه 13 و 14 و فاطر آیه 36 و 37) به سوی ماموران عذاب می روند و از آنان کمک و یاری می جویند تا دست کم آبی به ایشان برسانند. (کهف آیه 29) و یا از عذابشان بکاهند. (غافر آیه 49) ولی استغاثه های آنان بی اثر بوده (کهف آیه 29) و به آنان آب جوشان خورانده می شود. (همان) و وقتی در نهایت در می یابند که نمی توانند از عذاب دوزخ رها شوند آرزوی مرگ می کنند (حاقه آیات 25 تا 31) ولی افسوس که امکان مرگ نیز برای ایشان فراهم نیست و جاودان در آن به سر خواهند برد.

شدت عذاب جهنم

این ها نشان می دهد که عذاب دوزخ آن چنان سخت و شدید و طاقت فرساست که دوزخیان می کوشند تا دست کم از بخشی از آن رهایی یابند و یا به جبران مافات بپردازند. درگیری و خصومت و بگومگوهایی که قرآن درباره آنان نقل می کند این دشواری را به خوبی می نمایاند.
هرگاه آنان با یک دیگر مواجه می شوند به لعن و نفرین هم می پردازند و خواهان دو برابر شدن عذاب دیگری می گردند که به نظر آنان موجب شده اند که گرفتار آتش دوزخ و دیگر عذاب های آن شوند. (اعراف آیه 38 و 39) آنها همچنین با رهبران خود برای اثبات بی گناهی خویش به مجادله می پردازند و آنان را به اغواگری محکوم و سرزنش می کنند. (اعراف آیه 38 و ابراهیم آیه 21).
مشکل آن است که دوزخیان هم عذاب جسمی می بینند و هم عذاب روحی و روانی می شوند و از این رو بسیار در رنج و عذاب قرار می گیرند. به ویژه این که عذاب آنان همراه با یادآوری عزت و احترامی بوده که در دنیا داشتند. (ذاریات آیه 13 و 14 و دخان آیه 47 و 49)
با آن که خودشان به حقانیت وعده ها اعتراف داشته و به درستی آن معتقدند (اعراف آیه 44 و ملک آیه 9 تا 9) و به گناهانشان اقرار دارند (اعراف آیه 50 و 53) ولی باز دست از دروغگویی بر نمی دارند و به انکار انجام اعمال زشت در دنیا می پردازند (نحل آیه 28 و 29) و به دروغ می گویند که به پرستش بتان نیز نپرداخته اند (غافر آیه 70) از این رو پاها (یس آیه 63 و 65) و دست ها (همان) و پوست های بدن (فصلت آیه 19 و 21) به سخن می آیند و چشم هایشان گواهی می دهند (همان) و بر دهانشان مهر زده می شود (یس آیه 63) و آنان از این بابت خشمگین می شوند.

دگرگونی پوستهای دوزخیان

مشکلی که دوزخیان با آن رو به رو هستند دگرگونی پوست هایشان (مدثر آیه 26 تا 29) و ذوب شدن آن ها (حج آیه 19 و 20) و روییدن پوست جدید بر روی پوست بریان شده (نساء آیه 56) و کنده شدن پوست هاست (معارج آیه 15 و 16)
از آنان در دوزخ با آب داغ (واقعه آیه 92 و 93) و میوه های بدبو و تلخ (واقعه آیه 51 و 56) پذیرایی می کنند اما آب های دوزخی تشنگی آنان را تشدید می کند. (اعراف آیه 50 و ص 56 و صافات آیه 62) غم و اندوه، جانشان را به درد می آورد. (هود آیه 106) و آه و حسرت و پشیمانی دل هایشان را می فشارد. (بقره آیه 167) و در حسرت مال و قدرت از دست رفته خود (حاقه آیه 25) و گوش ندادن به سخنان حق (ملک آیه 6) و کوتاهی کردن در حق (زمر آیه 56) و تهیه نکردن توشه آخرتی خود در دنیا (فجر آیه 23) زندگی می کنند. زندگی ای که میان مرگ و زندگی است و برزخی میان آن دو می باشد. (ابراهیم آیه 16 و 17) یک پایشان در زندگی است و پای دیگرشان در مرگ گام بر می دارد. (طه آیه 74).
با گرزهای آهنین آنان را شکنجه می کنند (حج آیه 19) و به ذلت و خواری دچار می شوند. (غاشیه آیه 1 تا 4) و چهره هایشان به گناه زشت می شود و دندان هایشان از زیر پوست نمایان می گردد. به چهره بر روی دوزخ کشیده می شوند (فرقان آیه 34 و قمر آیه 47) و چهره هایشان می سوزد (کهف آیه 29) و با صورت به دوزخ افکنده می شوند و همه نوع ذلت و خواری بر آنان تحمیل می گردد. (اسراء آیه 97) آنان کر و کور و از همه چیز محروم و از یاری و امداد خدا دور می شوند. (قصص آیه 38)
این ها بخشی از عذاب دوزخ است که بر پایه آیات قرآن بیان شد تا تصویر و ترسیمی از عذاب دوزخ باشد و یادآوری آنها ما را از هم اکنون به فکر تدارک توشه معنوی و خیرات و مبرات برای سرای ماندگار آخرت وادار کند.
 منبع: روزنامه کیهان

 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در شنبه 88/7/18 و ساعت 10:25 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 223
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 184492
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه