سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبدالرحمان از برخی یارانش]
 
امروز: جمعه 03 دی 21

روایات معاد جسمانی

روایات در این زمینه فراوان است، ما به اندکی از آنها بسنده می کنیم.

در کتاب احتجاج آمده است: شخص مادیّگرایی به امام صادق(ع) گفت:‌چگونه انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود، در حالی که بدن او پوسیده و اعضای بدنش متلاشی شده است؛ یک عضو در فلان شهر طعمه? درندگان شده و عضو دیگر در جای دیگر خوراک خزندگان، عضو دیگر خاک گردیده و با گل آن دیواری بنا شده است؟! حضرت فرمود: آن کسی که بدن را از هیچ آفرید و بدون الگوی سابقی آن را صورتگری کرد، می تواند مانند اوّل آن را بازگرداند.

شخص مادّی گفت: بیشتر این مطلب را برایم توضیح دهید. حضرت فرمود:‌روح انسانها در جای خود قرار دارد؛ روح نیکوکار در روشنایی و وسعت و روح بدکار در تنگنا و ظلمت. بدن نیز به صورت اوّل تبدیل به خاک می شود؛ و آنچه درندگان و خزندگان از شکم دفع کرده و آنچه را خورده و تکّه تکّه جذب بدن کرده اند، همگی در خاک در نزد کسی که ذرّات ریز در دل تاریک زمین و عدد همه? اشیاء و وزن آنها را می داند، محفوظ است.

ولی خاک بدن موجودات روح دار به منزله? ذرّات طلا در خاک است. وقتی قیامت فرا می رسد، بر زمین باران می بارد. زمین بر می آید و پف می کند و سپس چون مشک آب به هم زده می شود؛ در نتیجه خاک بشر همچون براده های طلا در میان خاکی که شسته شده، نمایان می گردد و همچون کره از ماست جدا می گردد. آنگاه قالب خاکی بدن هرکس، یک جا جمع شده و به اذن خداوند متعال به محلّ روح خودش منتقل می گردد و صورتها به اذن خدای صورتگر به حالت اوّلیّه در می آید و روح در آن قالبها و صورتها نفوذ می کند. وقتی انسان کامل شد، (به خود می نگرد) هیچ چیز ناشناخته در خود نمی بیند. {احتجاج ج2 ص97 و بحار ج7 ص37 از همان} این روایت نیز صریح در معاد جسمانی است.

و نیز امالی شیخ به سند خودش از حفص بن غیاث نقل کرده که می گوید:‌ هنگامی که منصور دوانیقی رئیس شیعیان، جعفر بن محمّد(ع) را احضار کرده بود. نزد او بودم. ابن ابی العوجا که ملحد بود، خدمت حضرت آمد و گفت: درباره? این آیه چه می گویی: «کلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غیرها؛ هر بار که پوستهای تنشان بریان شود و بسوزد، پوستهای دیگری به جای آن قرار می دهیم». (نساء/56) فرض کن این پوستها گناه کرد و عذاب شد و سوخت؛ گناه پوستهای دیگر چیست؟ امام صادق(ع) فرمود: وای بر تو! این پوست دوّم همان پوست اوّل است، و در عین حال غیر از آن است. آن مرد گفت: این سخن را به صورت عقل پسند برایم بیان کن. حضرت فرمود:‌ اگر ببینی شخصی خشتی بردارد، بشکند و خُرد کند؛ آنگاه روی آن آب بریزد و آن را به هم بزند از آن خشتی به صورت اوّل بسازد؛ این خشت همان خشت اوّل هست و نیست. ابن ابی العوجا در اینجا گفت:‌ آری درست است. خداوند به مردم به وسیله? تو نفع برساند. {بحار ج7 ص39 از امالی و ج7 از احتجاج، با اندکی تفاوت}

منظور آن است که خشت دوّم از جهت مادّه (و شکل کلّی مکعّب مستطیل) همان خشت اوّل است؛ و از جهت صورت عرضی خاصّ، که در هر یک از دو قالب است غیر آن است. این روایت نیز صریح در آن است که صورت به تنهایی عذاب نمی شود؛ وگرنه صورت دوّم که همان صورت حقیقی صورت اوّل نیست.

و نیز امالی صدوق با سند خودش از جمیل از جعفر بن محمّد? روایت می کند که فرمود: هنگامی که خداوند می خواهد مردم را زنده کند، چهل روز آسمان را به بارس می آورد و به این وسیله اعضا به پیوند می خورد و گوشتها بر بدنها می روید. {بحار ج7 ص33}

و همچنین تفسیر قمّی با سند صحیح مؤلّف از جمیل بن درّاج از امام صادق(ع) روایت می کند که حضرت فرمود: هنگامی که خداوند بخواهد خلق را برانگیزد، چهل صباح آسمان را به بارش بر زمین وامی دارد؛ در نتیجه اعضای بدنها به هم می پیوندد و گوشتها بر بدنها می روید.

و فرمود: جبرئیل نزد پیامبر خدا? آمد؛ او را گرفت و به قبرستان بقیع نزد قبری برد و صاحبش را صدا زد و گفت: به اذن خداوند برخیز! مردی با سر و ریش سفید برخواست؛ در حالی که خاک را از سر و رویش پاک می کرد و در همان حال می گفت: الحمدلله و الله اکبر. جبرئیل فرمود: به حال اوّلیت برگرد. سپس سر قبر دیگر رفت و گفت: برخیز به اذن خدا. مردی سیاه رو برخاست، در حالی که می گفت: وای بر من! دریغا که هلاک شدم!

جبرئیل فرمود:‌به اذن خداوند به حال اوّلیّه ات برگرد. آنگاه گفت: ای محمّد?! این گونه در روز قیامت محشور می شوند؛ مؤمنان آن سخن (ذکر خدا) را می گویند و کفّار و فسّاق این سخن را (واویلا! وا دریغا!). {تفسیر قمی ج2 ص253 و بحار ج7 ص29 از همان}

و نیز لئالی الأخبار از امام زین العابدین علیّ بن الحسین? نقل می کند که حضرت فرمود: بدنهای مردم (هنگام رستاخیز) می روید، چنانکه سبزیجات می رویند و اعضایی که تبدیل به خاک شده بود، به قدرت خدای عزیز حمید، به یکدیگر نزدیک می شوند (پیوند می خورند)؛ به طوریکه اگر هزار مرده? آنان در یک قبر باشند و گوشتها و استخوانها پوسیده و بدنهای ایشان خاک و به یکدیگر مخلوط شوند؛ خاک هیچ مرده ای با مرده? دیگر مخلوط نمی شود. {لئالی الاخبار ج5 ص60}

و کافی با سند مؤلّف از عمّار بن موسی از امام صادق(ع) روایت می کند که از آن حضرت پرسیدند: آیا بدن مرده در قبر می پوسد؟‌ فرمود:‌ آری؛ به طوری که هیچ گوشت و استخوانی از او باقی نماند؛ مگر گِل اوّلیّه ای که از آن آفریده شده؛ که آن نمی پوسد و در قبر دایره وار می ماند؛ تا مانند بار اوّل از آن دوباره خلق شود. {کافی ج3 ص251 و بحار ج7 ص43 از همان}

و همچنین روایاتی که در تفسیر این سخن خدای متعال رسیده است: «یوم تبدّل الارض غیر الارض؛ روزی که زمین به زمین دیگری تبدیل می شود». (ابراهیم/48)

در اینجا روایات عدیده ای وارد شده است. یکی از آنها روایت زراره است که می گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم از این سخن خدای متعال: «یوم تبدّل الارض غیر الارض». حضرت فرمود: زمین به نان پاکیزه ای تبدیل می شود که مردم از آن می خورند، تا از حساب آسوده شوند. در اینجا کسی گفت: مردم در آن روز بر اثر گرفتاری حساب اعمال به فکر خوردن و آشامیدن نیستند.

حضرت فرمود: خداوند انسان را تو خالی آفرید؛ همیشه به غذا و نوشیدنی نیازمند است. آیا آنان گرفتارترند یا اهل جهنّم؟! مسلّم اهل جهنّم گرفتارترند؛ ولی با این حال طلب کمک و مدد (غذا و نوشیدنی) می کنند و خداوند می فرماید:

«و ان یستغیثوا یغاثوا بماءٍ کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب؛ اگر استغاثه کنند (آب بطلبند)؛ آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته ای که صورتها را بریان می کند؛ چه بد نوشابه ای!». (کهف/29) {بحار ج7 ص109 از محاسن}

این آیه? شریفه «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض» چند گونه تفسیر شده است:

1- مبدّل شدن زمین هنگام بیرون آمدن مردم از آن، به چیزی که قابل خوردن باشد؛ مانند نان پاکیزه که مردم تا پایان حساب از آن می خورند.

2- تغییر یافتن زمین به صورتی که در صدر خلقت گسترش یافت (روی آن کوه و گیاهی نبود). تعدادی از روایاتی که در تفسیر برهان و نور الثقلین در تفسیر این آیه رسیده، بر این معنا دلالت می کند.

3- خداوند بعد از استقرار اهل بهشت در بهشت و جای گرفتن جهنّمیان در آتش، زمین را به زمین دیگری تبدیل نموده و بر روی آن مخلوقات دیگری خلق می کند.

چنانکه محمّد بن مسلم در روایتی می گوید: از امام محمّد باقر(ع) شنیدم: خداوند در روی زمین از آن وقتی که آن را آفرید، هفت جهان جاندار آفرید، که هیچ یک از فرزندان آدم نبودند؛ بلکه آنان را از پوسته? زمین آفرید و آنها را یکی پس از دیگری بر روی زمین با جهان خودش جای دارد. سپس خداوند عزّوجلّ آدم، پدر بشر را آفرید و نسل او را نیز از او آفرید. نه به خدا قسم هرگز بهشت از وقتی که آفریده شده از ارواح مؤمنان خالی نبوده است و نیز هرگز جهنّم از وقتی آفریده شد از ارواح کافران و معصیت کاران خای نبوده است.

شاید این گونه فکر کنید که وقتی قیامت شود و خداوند بدنهای اهل بهشت را همراه ارواحشان به بهشت برد و بدنهای جهنّمیان را با ارواحشان به جهنّم ببرد، دیگر خداوند در شهرها و اماکن زمین عبادت نمی شود و دیگر خداوند کسی را نمی آفریند که او را عبادت کرده و به یکتایی پرستیده و تعظیم کنند! آری به خدا قسم حتماً خلقی را بدون نر و مادّه می آفریند که او را به یکتایی بپرستند و تعظیم کنند و نیز می آفریند زمین که آنان را در برگیرد و آسمانی که بر سر آنان باشد. آیا خداوند نمی فرماید: «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض و السموات» و همچنین می فرماید: «افعیینا بالخلق الاوّل بل هم فی لبس من خلق جدید؛ آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش مجدّد آنان در قیامت نباشیم)؛ بلکه آنها در آفرینش جدید تردید دارند». (ق/15) {بحار ج57 ص319 از خصال}

اکنون می گوییم: کسانی که تبدیل زمین را به صورت جسمیّه، بدون مادّه? زمین تفسیر کرده اند، (1) دلیل ندارند؛ بلکه روایات با صراحت بر معاد جسمانی به معنای حقیقی آن دلالت می کند ـ نه جسمانی به معنای صورت جسمانی بدون مادّه و نه اینکه آنچه در قیامت دیده می شود، اختراع نفس انسان است، که بدتر از اوّلی است ـ .

علاوه بر آنچه گذشت، حدیثی است که در بحار از تهذیب با سند از امام صادق(ع) در فضیلت مسجد سهله نقل کرده است که فرمود: ... این مسجد در کوفه است و در آنجا در صور اسرافیل دمیده می شود و مردم به سوی آن محشور می شوند و از کنار آن هفتاد هزار نفر محشور می گردند که وارد بهشت می شوند. (2)

و نیز امالی صدوق با سند از امام صادق از پدر بزرگوارش? از امیر المؤمنین(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: زمین از بالای سرکشی شکافته نمی شود؛ مگر آنکه دو فرشته زیر بازوی او را می گیرند و می گویند: پروردگار با عزّت را اجابت کن. {امالی صدوق ص336 و به نقل از آن: بحار ج7 ص106}

و نیز محاسن برقی با سند متّصل از امام صادق(ع) روایت می کند که فرمود: شیعیان ما از گورهایشان سوار بر مرکبهای سفید بال دار بیرون می آیند؛ در حالی که بندهای کفش ایشان از نور می درخشد؛ گرفتاری ها از آنها برداشته شده... برای آنان سفره پهن می شود و آنان مشغول خوردن می شوند؛ در حالی که مردم حساب پس می دهند. {محاسن ص179 و به نقل از آن: بحار ج7 ص184}

و همچنین تفسیر فرات بن ابراهیم از حسین بن سعید با سند متّصل از امام باقر(ع) روایت کرده که پیامبر? در حالی که تعدادی از اصحاب، از جمله علی بن ابیطالب(ع) نزد آن حضرت بودند، فرمود: هنگامی که خداوند مردم را از قبر برانگیزد، عدّه ای از قبرهایشان بیرون می آیند که صورت هایشان مثل برف سفید است؛ بر تن آنان لباسهای سفیدی مانند شیر سفید است؛ در پای آنها کفشهایی است که بند طلایی دارد؛ به خدا قسم بند کفش آنان از شدّت نور می درخشد و با زبرجد و یاقوت اطراف آن زینت شده؛ افسار مرکبهای آنان زنجیرهایی از طلاست. ایشان سوار بر آن مرکبها می شوند، تا به بهشت می رسند؛ در حالی که مردم حساب پس می دهند و غمناک و گرفتارند، آنان می خورند و می آشامند.

امیر المؤمنین(ع) پرسید. یا رسول الله! آنان کیانند؟ حضرت فرمود: آنها شیعیان توأند و تو امام ایشان هستی؛ و این است منظور از سخن خدای متعال: «یوم نحشر المتّقین الی الرحمن وفداً؛ در آن روز پرهیزکاران را دسته جمعی به سوی خدای رحمان (و پاداشهای او)‌ محشور می کنیم». (مریم/85) حضرت در توضیح آیه فرمودند: یعنی سوار بر مرکبهای نجیب محشور می شوند. {بحار ج7 ص194 از تفسیر فرات بن ابراهیم ص91}

همان تفسیر از محمّد بن عیسی دهقان با سند متّصل از ابی سعید خدری (رضی الله عنه) نقل می کند که او گفت: از پیامبر اکرم? شنیدم که می فرمود: ای علی! بشارت باد تو را و بشارت بده به دیگران: هیچ دریغ و حسرتی در دم مرگ بر شیعیان تو نیست و نیز وحشت و اندوهی در روز قیامت بر آنان نیست. گویا می بینم آنان سر از گورها بیرون آورده و خاک از سر و صورت می تکانند و می گویند: «الحمدلله الّذی اذهب عنّا الحزن انّ ربّنا لغفور شکور؛ ستایش و شکر از آن خدایی است که غم و اندوه را از ما برطرف ساخت. پروردگار ما آمرزنده و سپاسگذار است». (فاطر/34) {بحار ج7 ص198 از تفسیر فرات}

و نیز از تفسیر فرات از حسین بن سعید با سندش از جابر از امام محمّد باقر(ع) از پیامبر اکرم? روایت کرده است که حضرت فرمود: به مردگان خود کلمه «لا اله الاّ الله» تلقین کنید، که این کلمه انیس مؤمن در قبرش است هنگامی که از قبر بیرون می آید. جبرئیل به من گفت: ای محمّد! ای کاش می دیدی آنان را هنگامی که از قبرشان بیرون می آیند و خاک از سر و صورت می تکانند. این یکی می گوید: «لا اله الاّ الله و الحمدلله» و صورتش سفید است و آن دیگری با صورت سیاه ناله می کند و می گوید: واحسرت و پشیمانی بر کوتاهی هایی که درباره? خدا، یعنی نسبت به ولایت علی(ع) کردم. {بحار ج7 ص200 از تفسیر فرات}

همچنین در ثواب الأعمال از امام ابو جعفر(ع) روایت شده که حضرت فرمود: یکی از جملات مناجات موسی با خدایش این بود: پروردگارا! ثواب کسی که جنازه ای را تشییع کند، چیست؟ جواب داد:‌ فرشتگانی را به او می گمارم، که همراه آنان پرچمهایی است که آنان را از قبر تا محشر همراهی می کنند. {بحار ج7 ص208 از ثواب الاعمال}

و نیز تفسیر قمی از ابی الجارود از امام محمّد باقر(ع) نقل می کند که حضرت درباره? این آیه: «یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا؛ وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟!». (یس/52) فرمود: این مردم در قبرهاشان هستند. وقتی بر می خیزند، خیال می کنند خواب بودند؛ در نتیجه این سخن را می گویند: «یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا». فرشتگان در پاسخ آنان می گویند: «هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ این آیه چیزی است که خدای رحمان به شما وعده داد و پیامبران راست گفتند». (یس/52) {تفسیر قمی ج2 ص216 و به نقل از آن، بحار ج7 ص103}

همچنین کتاب فضایل الشیعه? صدوق با سند مؤلّف از ابوبصیر از امام صادق از پدران بزرگوارش? از پیامبر? نقل می کند که حضرت فرمود: ای علی! من اوّلین کسی هستم که از قبر بیرون آمده و خاک از سر و می تکانم؛ در حالی که تو همراه منی. سپس بقیه? مردم از قبر بیرون می آیند... {بحار ج7 ص179}

و نیز تفسیر قمی از ابی الجارود از امام باقر(ع) درباره? این آیه نقل می کند: «أأنّا لمردودن فی الحافرة؛ آیا ما دوباره به راه اوّلیّه? آفرینش (یا به زمین) بر می گردیم». (نازعات/10) حضرت فرمود: یعنی دوباره به خلقت جدید باز می گردیم. واما منظور از آیه? بعدی: «فاذا هم بالسّاهرة؛ ناگهان همگان بر عرصه? زمین ظاهر می شوند». (نازعات/14) فرمود: «ساهرة» زمین است. آنان در قبر هستند. وقتی صدای وحشتناک صیحه? قیامت را می شنوند، از قبرها بیرون آمده، بر روی زمین برپا می ایستند. {بحار ج7 ص107 از تفسیر قمی}


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/19 و ساعت 11:54 صبح | نظرات دیگران()

آیات معاد جسمانی

آنچه در معنای معاد جسمانی گفتیم، ظاهر آیات فراوان، بلکه صریح بعضی از آیات شریفه و همچنین روایات متواتر است. اکنون به بعضی آیات آن توجّه نمایید:

«قال اهبطوا بعضکم لبعض عدوّ و لکم فی الارض مستقرّ و متاع الی حین* قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون؛ خداوند گفت: (از مقام خود یا از بهشت، به زمین) فرود آیید، در حالی که بعضی با بعضی دیگر دشمن هستید. و برای شما در زمین قرار گاه و وسیله? بهره گیری تا زمان معیّنی فراهم خواهد بود. (و نیز) فرمود: در آن (زمین) زنده می شوید و در آن می میرید و (در قیامت) از آن بیرون آورده می شود». (اعراف/24و25)

«منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری؛ شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم». (طه/55)

«ومن آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثمّ اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون؛ و از نشانه های او آن است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فرا بخواند، یکباره همگی از آن بیرون می آیید». (روم/25)

«و قال الّذین کفروا أاذا کنّا ترابا و آباءنا ائنّا لمخرجون * لقد وعدنا هذا نحن و آباؤنا من قبل ان هذا الاّ اساطیر الأوّلین؛ کافران گفتند: وقتی که ما و پدران ما (پس از مرگ) خاک شدیم، آیا (دوباره زنده شده و) از زمین بیرون آورده می شویم؟! این وعده ای است که به ما و پدران ما از قبل داده شده و اینها چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست». (نمل/67و68)

«وانّ الساعة آتیة لا ریب فیها و انّ الله یبعث من فی القبور؛ و اینکه قیامت آمدنی است، شکّی در آن نیست؛ و خداوند تمام کسانی که در قبرها هستند، زنده می کند». (حج/7)

«وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم * قل یحییها الّذی انشأها اوّل مرّة و هو بکلّ خلق علیهم؛ (آن مرد عرب) برای ما مثلی زد؛ در حالی که آفرینش خود را فراموش کرد و (به صورت انکار)‌گفت: چه کسی این استخوانها را زنده می کند، در حالی که پوسیده هستند؟! بگو: همان کسی که نخستین بار آن را آفرید، (دوباره)‌ آن را زنده می کند؛ و او به هر مخلوقی داناست». (یس/78و79)

«أاذا متنا و کنّا ترابا و عظاما أانّا لمبعوثون * او آبائنا الاوّلون * قل نعم و انتم داخرون * فانّما هی زجرة واحدة فاذا هم ینظرون؛ (کافران می گویند) هنگامی که ما مردیم و به خاک و استخوان مبدّل شدیم، آیا ما بر انگیخته می شویم؟! آیا پدران اوّلیّه? ما نیز (برانگیخته می شوند). بگو: آری شما زنده می شوید، در حالی که خوار و ذلیل هستید. آن حادثه فقط یک صیحه? عظیم است، که یکباره (همه زنده می شوند و آن صحنه را) نظاره می کنند».(صافّات/19-16)

«و یوم یحشر اعداء‌ الله الی النار فهم یوزعون * حتّی اذا ما جاؤوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون * و قالوا لجلودهم لم شهدتّم علینا قالوا انطقنا الله الّذی انطق کلّ شیء و هو خلقکم اوّل مرّة و الیه ترجعون؛ (به خاطر بیاورید) روزی را که دشمنان خدا برانگیخته و به سوی آتش رانده می شوند؛ پس در آنجا باز داشت می شوند؛ تا آنکه (همه? دشمنان) به آتش برسند. در اینجا گوش و چشمها و پوستهای ایشان به آنچه عمل می کردند گواهی می دهند. آنها به پوستهای خود می گویند: چرا بر ضد ما گواهی می دهید؟ می گویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق آورد، ما را نیز به سخن آورد؛ و او شما را نخستین بار آفرید و به سوی او بازگردانده می شوید».

(فصّلت21-19)

«فتولّ عنهم یوم یدع الداع الی شیء‌ نّکر * خشّعا ابصارهم یخرجون من الاجداث کانّهم جراد منتشر مهطعین الی الداع یقول الکافرون هذا یوم عسر؛ پس روبگردان از آنها و روزی را به یاد آور که دعوت کننده? الهی مردم را به امر وحشتناک دعوت می کند (دعوت به حساب اعمال). آنان در حالی که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج می شوند؛ در حالی که به سوی این دعوت کننده گردن می کشند. کافران می گویند: امروز روز سخت ودردناکی است». (قمر/8-6)

«ونفخ فی الصور فاذا هم من الأجداث الی ربّهم ینسلون * قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ (بار دیگر) در صور دمیده شد. یکباره آنها از قبرها شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان می روند. می گویند: ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری)‌ این همان است که خداوند رحمان وعده داده؛ و فرستادگان او راست گفتند». (یس/51و52)

«ونفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء‌الله ثمّ نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون * و اشرقت الأرض بنور ربّها و وضع الکتاب و جیء بالنبییّن و الشهداء‌ و قضی بینهم بالحقّ و هم لا یظلمون؛ و در صور دمیده شد؛ پس همه? کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بی هوش می شوند (می میرند)؛ سپس بار دیگر در صور دمیده می شود. به یکباره همه در انتظار می ایستند؛ زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن می شود و نامه های اعمال را پیش می نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می سازند و میان آنها به حقّ داوری می شود و هیچ گونه به آنان ستم نمی شود». (زمر/68و69)

«یوم یسمعون الصیحة بالحقّ ذلک یوم الخروج * انّا نحن نحیی و نمیت و الینا المصیر * یوم تشقّق الارض عنهم سراعا ذلک حشر علینا یسیر؛ روزی که همگان صیحه? رستاخیز را بحقّ می شنوند؛ آن روز، روز خروج (از قبرها)‌است. ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم؛ و بازگشت تنها به سوی ماست. روی که زمین بسرعت از روی آنان شکافته می شود (و آنان از زمین خارج می شوند)؛ و این جمع کردن بر ما آسان است». (ق/44-42)

«وقال الّذین کفروا هل ندلّکم علی رجل ینبّئکم اذا مزّقتم کلّ ممزّق انّکم لفی خلق جدید * افتری علی الله کذبا ام به جنّة بل الّذین لا یؤمنون بالآخرة فی العذاب و الضّلال البعید؛ و کافران گفتند: آیا مردی را به شما نسان دهیم که به شما خبر دهد از هنگامی که (مردید و)‌ سخت از هم متلاشی شدید، بار دیگر آفرینش تازه ای خواهید یافت. آیا او بر خدا دروغ بسته یا دیوانه است؟!‌ (چنین نیست) بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند». (نساء/7و8)

«أاذا متنا و کنّا ترابا ذلک رجع بعید * قد علمنا ما تنقص الارض منهم و عندنا کتاب حفیظ؛ (آنها با تعجّب می پرسند:) آیا هنگامی که ما مردیم و خاک شدیم (، دوباره زنده می شویم)؟! این بازگشتن بعید است. ولی ما می دانیم آنچه را که زمین از بدن آنها می کاهد؛ و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است». (ق/3و4)

«او کالّذی مرّ علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال انّی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مأة عام ثمّ بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مأة عام فانظرالی طعامک و شرابک لم یتسنّه و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة‌ للناس و انظر الی العظام کیف ننشزها ثمّ نکسوها لحما فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ الله علی کلّ شیء‌ قدیر * و اذا قال ابراهیم ربّ ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئنّ قلبی قال فخذ اربعة‌من الطیر فصرهنّ الیک ثمّ اجعل علی کلّ جبل منهنّ جزءاً ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً و اعلم انّ الله عزیز حکیم؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور می کرد، درحالی که دیوارهای آن به روی سقفها فرو ریخته بود (و اجساد و استخوانهای مردگان در هر سو پراکنده بود. او با خود) گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده می کند؟! (در این هنگام) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز! فرمود:‌ نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی. نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی؛ با گذشت سالها) هیچ گونه تغییری نیافته (خدایی که یک چنین موادّ فاسدی را در طول این مدّت حفظ کرده، بر همه چیز قادر است) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه متلشی شده. این زنده شدن تو پس از مرگ هم برای اطمینان خاطر توست) و برای اینکه تو را نشانه ای برای (معاد) مردم قرار دهیم. اکنون به استخوانها (ی الاغت) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته و به هم پیوند داده و بر آن گوشت می پوشانیم. هنگامی که این حقایق بر او آشکار شد، گفت:‌(اکنون) می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است. (و به خاطر بیاور)‌ هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان ده، چگونه مردگان را زنده می کنی؟‌ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد:‌ چرا؛ ولی می خواهم قلبم آرامش یابد. فرمود:‌ در این صورت چهار پرنده را بگیر، و آنها را (پس از ذبح کردن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)؛ سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده. بعد آنها را بخوان. بسرعت به سوی تو می آیند؛ و بدان که خداوند با عزّت و حکیم است».

(بقره/159و160)

«واذ قتلتم نفساً فادّارأتم فیها و الله مخرج ما کنتم تکتمون * فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی الله الموتی و یریکم آیاته لعلّکم تعقلون؛ و (به یاد آورید) هنگامی که فردی را کشتید؛ سپس درباره? (قاتل) او به نزاع پرداختید؛ و خداوند آنچه را مخفی می داشتید، آشکار می سازد. پس گفتیم قمستی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل را معرّفی کند)‌ خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد؛ تا شاید اندیشه کنید».

(بقره/72و73)

بیشتر این آیات صراحت و اندکی از آنها ظهور (کمتر از صراحت) دارد در اینکه معاد جسمانی است و نظریّه? معاد روحانی بدون جسم، باطل است.


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/19 و ساعت 11:53 صبح | نظرات دیگران()

معاد روحانی و جسمانی در کلمات بزرگان

معاد روحانی آن است که روح پس از جدایی از بدن باقی مانده و متنعّم به نعمتها یا معذّب به عذابهای آخرت باشد در حالی که بدن پوسیده و فانی می شود و بازگشتی ندارد.

و معاد جسمانی آن است که خدای متعال بدن را پس از مرگ و جدا شدن اجزای آن بازگردانیده و بین اجزای آن ، به صورت اوّلیّه (با تغییر بعضی عوارض) پیوند برقرار می کند؛ آنگاه روح به بدن تعلّق می گیرد؛ چنانکه در دنیا بودند. پس هر انسان با همین جسمی که روح دارد، مورد لطف و نعمت یا قهر و عذاب قرار می گیرد. به عبارت دیگر، معاد هم جسمانی و هم روحانی است.

در اینجا نمونه هایی از نظرات علمای اسلام را نقل می کنیم: {این اقوال در بحار الانوار، جلد7، صفحات 48 تا 50 ذکر شده است}

1- علاّمه? حلّّی در شرح یاقوت می گوید: مسلمانان اتّفاق نظر دارند بر اینکه بدنها دوباره باز می گردند؛ ولی فلاسفه با این نظر مخالفند. {انوار المکوت ص191}

2- از فخر رازی نقل شده که در نهایة‌العقول گفته است: پیامبران بر اثبات معاد بدنی اجماع دارند.

3- از محقّق دوانی نقل شده که در شرح عقاید عضدیّه گفته اند:‌ معاد جسمانی است؛ زیرا آنچه از اطلاق ادّله? شرعی استفاده می شود، همان معاد جسمانی است، که به اجماع ملل سه گانه? یهود، نصارا و مسلمان، حقّ است و آیات صریح قرآن در موارد متعدّد بر آن گواهی می دهد؛ به طوری که قابل تفسیر بر خلاف آن نیست و... و نیز از ایشان نقل شده: انصاف آن است که بین ایمان به آنچه پیامبر? آورده و بین انکار معاد جسمانی، جمع نمی شود.

4- از شیخ الرّئیس ابو علی سینا نقل شده: هرچند دلیل عقلی بر معاد جسمانی نداریم؛ ولی ادلّه? شرعیّه آن را اثبات می کند. چنانکه در کتاب النّجاة و الشّفاء می گوید: شریعت حقّه ای که آقا و مولای ما محمّد? آورده است، به طور گسترده حالت سعادت و شقاوت را به اعتبار بدن بیان کرده است.

نکته? مهمّ ـ چنانکه گفتیم ـ آن است که منظور از معاد جسمانی، بازگشت بدن است با مادّه? مشخّصی که قوام جسمانیّت، قبل از مرگ او بوده است؛ هرچند صورت عرضی آن جدید است؛ چنانکه در روایت خواهد آمد که امام(ع) تشبیه می کند آن را به خشتی که شکسته و خُرد می شود و دوباره به صورت اوّلیّه? خشت در می آید. این خشت در حالت دوّم، از جهت مادّه و جسمانیّت، همان خشت اوّل است؛ هرچند از جهت صورت عرضیّه، مغایر با آن است.


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/19 و ساعت 11:51 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 211
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 184480
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه