معاد شناسی
از بعضی روایات استفاده می شود که خداوند پیش از این دنیا، در آفرینش، مردم را امتحان کرد؛ به این صورت که آتشی افروخت و به آنان فرمود در آن وارد شوند. گروهی داخل شدند و بر ایشان سرد و سلامت بود و گروه دیگر اصلاً داخل نشدند. این طاعت و معصیت خداوند، آثاری در طینت (گِل) و اخلاق آنها گذاشت که در دستهی اوّل باعث توفیق و در دستهی دوّم باعث سلب توفیق و شدّت امتحان آنان در دنیا شد.
از این رو زراره از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: اگر مردم آغاز آفرینش را بدانند، حتی دو نفر در مسئلهی اختلاف نمی کنند؛ آنگاه فرمود: خداوند تبارک و تعالی قبل از آنکه خلق را بیافریند، فرمود: ای آب خوشگوار! هست شو تا بهشت و اهل طاعتم را از تو بیافرینم؛ و نیز فرمود: ای آب شور و تلخ! وجود یاب تا از تو آتش و معصیت کارانم را بیافرینم؛ آنگاه این دو را با هم مخلوط کرد. به همین جهت گاهی مؤمن کافر می زاید و گاهی کافر مؤمن می آورد. آنگاه گِل آدم را از پوستهی زمین گرفت و آن را به شدّت سایید؛ به یکباره آنان مانند مورچه به جنبش در آمدند.
در اینجا خداوند به یاران راست فرمود: به سلامت به سوی بهشت بروید و به یاران آتش فرمود: به سوی آتش روید؛ و (از این فرمان) باکی ندارم. سپس دستور داد آتش افروخته شود و به یاران چپ فرمود: وارد آن شوید؛ ولی آنها ترسیدند و وقتی به یاران راست فرمود: داخل آن شوید، آنها داخل شدند. خداوند فرمود: بر آنها سرد و سلامت باش. یاران چپ گفتند: پروردگارا! از لغزش ما در گذر. فرمود: شما را بخشیدم؛ پس داخل آتش شوید. آنان دوباره به طرف آن رفتند؛ ولی باز ترسیدند. در اینجا بود که طاعت و معصیت (برای اوّلین بار) ثبت شد. پس این دسته نمی توانند از آن دسته باشند و آن دسته نمی توانند از این دسته گردند. {بحار ج5 ص252 از محاسن. در صفحهی * متن، توضیحی دربارهی این حدیث گذشت}
و نیز در تفسیر علی بن ابراهیم با سند مؤلّف از جابر جعفی از امام محمّد باقر از پدران بزرگوارش از امیر المؤمنین ? روایت نموده است که در خبر طولانی فرمود: خداوند متعال به فرشتگان فرمود: «انّی خالق بشرا من صلصال من حمأ مسنون * فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ (به خاطر آور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل خشکیده ای که از گل بدبویی گرفته شده، می آفرینم. هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم، همگی برای او سجده کنید!». (حجر/28و29) این تکریمی از طرف خداوند نسبت به آدم، قبل از آفرینش او و حجّتی از او بر فرشتگان بود. آنگاه فرمود: خداوند یک مشت آب شیرین گوارا با دست راستش گرفت ـ و هر دو دست راستش راست است ـ و آن را در کف خود نواخت، تا خشک شد؛ سپس فرمود: پیامبران، فرشتگان، بندگان صالحم، امامان هدایت و نیز داعیان بهشت و پیروان ایشان تا روز قیامت را از تو می آفرینم و باکی ندارم و از آنچه می کنم سؤال نمی شوم، ولی آنان از اعمالشان سؤال می شوند و در برابر آن مسؤولند. سپس مشت دیگری از آب شور و تلخ گرفت و آن در کف خود نواخت، تا خشک شد و به آن فرمود: زورگویان، فرعون ها، سرکشان، همکاران شیطان، داعیان به سوی آتش و پیروانشان تا روز قیامت را از تو می آفرینمو باکی ندارم و از آنچه می کنم سؤال نمی شوم؛ ولی آنان مورد سؤالند. فرمود: برای اصحاب چپ شرط بداء را گذاشت؛ ولی در مورد اصحاب راست، چنین شرطی نگذاشت. سپس هر دو آب را در کف خود مخلوط کرد و آن را نواخت؛ پس آنها را در حالی که عصاره ای از گل بودند، در برابر عرش خود خالی کرد. {تفسیر قمی ج1 ص36 و به نقل از آن، بحار ج5 ص237}
همین روایت را صدوق (رضی الله عنه) در علل با سند دیگری از جابر نقل کرده است. {علل الشرایع ج1 ص104}
و نیز در تفسیر عیّاشی از زراره نقل می کند: مردی از امام صادق (ع) دربارهی این آیهی شریفه پرسید: «و اذ اخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذرّیّاتهم» (اعراف/172) {قرائت مشهور «ذرّیّتهم» بدون الف می باشد؛ ولی یکی از قرائات با الف است} حضرت در حالی که پدر بزرگوارش می شنید، فرمود: پدرم به من فرمود: خداوند متعال مشتی از خاکی که آدم را از آن آفرید، گرفت و بر روی آن آب شیرین گوارا ریخت و چهل صبح آن را رها کرد؛ سپس از آب شور و تلخ روی آن ریخت و چهل صبح آن را رها کرد. وقتی که این گِل وَرآمد، خداوند آن را گرفت و به شدّت مالش داد ـ سپس حضرت همین گونه دو کف دست خود را به هم مالید ـ در این حال (انسانها) مانند مورچه از راست و چپ به حرکت در آمدند؛ پس به همهی آنان فرمان داد وارد آتش شوند. اصحاب راست وارد شدند؛ آتش بر آنان سرد و سلامت شد؛ ولی اصحاب چپ از ورود به آن خودداری کردند. {تفسیر عیّاشی ج1 ص39 و به نقل از آن، بحار ج5 ص257 و تفسیر برهان ج2 ص46 با اندکی تفاوت، با سند صحیح از کافی نقل کرده است}
و نیز علل با سند مؤلّف از ابن اذینه روات نموده که خدمت امام صادق (ع) بودیم؛ نام یکی از شیعیان برده شد. گفتیم: کمی تند است. حضرت فرمود: از علائم مؤمن آن است که تندی داشته باشد. گفتیم همهی شیعیان چنین هستند. حضرت فرمود: هنگامی که خداوند آنان را آفرید، به اصحاب راست (که شما همان ها هستید) دستور داد داخل آتش شوید. آنها نیز داخل شدند و از آن حرارت شدیدی به آنان رسید. این تندی از آن حرارت است؛ و نیز به اصحاب چپ (که مخالفین شیعیان هستند) فرمان داد داخل آتش شوند. آنان وارد نشدند. به این جهت از آنها منش و وقار دیده می شود. {علل الشرایع ص85 و به نقل از آن، بحار ج5 ص241}
البته روایاتی که بر مقصود ما دلالت می کند، منحصر به آنچه ذکر کردیم نمی باشد. در این زمینه به بحار (چاپ جدید)، جلد3، باب11، دین حنیف و فطرة و صبغة الله و تعریف در میثاق و جلد5، باب 10، طینت و میثاق و جلد 61، باب 43، در خلقت ارواح قبل از اجساد، رجوع کنید.
البته کیفیت سؤال و جواب در عالم ذرّ و ارواح و همچنین کیفیّت تأثیر آتش در طبیعت ها، برای ما معلوم نیست؛ ولی اصول مطلب قابل انکار نیست؛ و دلالت روایات بر سبقت زمانی ارواح و اینکه خداوند بندگان را در عالم ذرّ تکلیف نمود و بعضی طاعت و عدّهی دیگری در آنجا مخالفت کردند، روشن است؛ بخصوص برای کسی که مجموع روایات معصومین ? را دربارهی آغاز خلقت و چگونگی آن ملاحظه کند.