سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکار ساخته است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 21

معادشناسى (انسان شناسى)

معادشناسى

در ابتداى این نوشتار بیان شد که یکى از مسائلى که شناخت آن سرنوشت ساز و تعیین کننده نفى یا اثبات آن هر یک جهت و خط مشى انسان را به گونه خاصى مشخص مى نماید ، انسان شناسى است، اگر در شناخت انسان ، انسان موجودى فانى و داراى زندگى موقّت دنیوى شناخته شود و آشکار گردد که براى انسان پس از زندگى دنیا زندگى دیگرى نیست و با مردن نابود مى گردد ، طبیعى است که خط مشى انسان و گونه زندگى بشر در این زندگى دنیوى غیر از هنگامى است که انسان موجودى باقى و داراى زندگى دیگر شناخته شده باشد و در صورتى که زندگى دیگرى باشد راحت یا رنج بعد از این زندگى اش مربوط به چگونگى اعمال او در دنیا است .

شناخت انسان

در این شناخت صرف نظر از آن که در فطرت انسان میل به بقاء است و این خود از نظر جمعى از محققان گواه بقاء انسان و زندگى دیگر و تداوم حیات او است (1) با توجه به شناخت هستى (خداشناسى) و اثبات نیاز موجودات به حقیقتى قائم بالذات و آگاه و توانا و با توجه به برنامه هدایت که از طرف خداوند جهان با فرستادن پیامبران و اوصیاء انجام گرفته است و براى مردم وظائف گوناگون در سطوح مختلف زندگى شان مقرر گردیده است ، مسأله زندگى بعد از مرگ بحکم عقل و نقل قطعى و ضرورى به شمار مى آید .

دلیل هاى عقلى بر اثبات معاد

مسأله معاد و اصل زندگى بعد از زندگى دنیا ، با توجه به مسائل قبلى (توحید و نبوّت و امامت) و صرف نظر از فطرت و سرشت و علاقه مندى انسان به بقاء ، از دو طریق اثبات مى شود .

1 ـ عقل

2 ـ نقل

دلیلهاى عقلى بر لزوم زندگى پس از مرگ که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است بصورتهاى زیر تذکر داده مى شود .

الف ـ عدالت خداوند لزوم زندگى پس از مرگ را ثابت مى کند .

تردیدى نیست که دوران زندگى بشر همراه با مهلت است زیرا از جمله سنتهاى خداوند متعال ، سنت مهلت مى باشد تا آنجا که گروهى از افراد بشر تا آخرین نفس زندگى خود ، به ظلم و ستم اشتغال دارند و از هیچ گونه ظلمى پرهیز ندارند و گروهى مظلوم و تا آخرین لحظه زندگى در حال محرومیت و ستمکشى و مظلومیت بسر مى برند .

با توجه به این سنت الهى اگر پس از زندگى دنیا زندگى دیگرى نباشد و زندگى انسان با مردن تمام شود و عالم دیگرى نباشد (تا هر کس به جزاى کار خود برسد) با عدالت خداوند متعال منافات دارد .

بنابراین عدل خداوند ایجاب مى کند که پس از زندگى دنیوى زندگى دیگرى باشد تا به حساب همگان رسیدگى شود . در بسیارى از آیات شریفه قرآن به دلیل عقلى فوق تذکّر داده شده است، بعضى از آن آیات آیه هاى زیر است .

1«ـ «اَمْ نَجْعَلُ الَّذِیْنَ آمَنُوْا وَعَمِلُوْا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدینَ فِىْ الأَرضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِیْنَ کَالْفُجّارِ (2)

آیا کسانى که ایمان دارند و کارهاى نیک انجام داده اند مانند کسانى که در زمین فساد نموده اند نزد ما یکسان مى باشند و یا آن که پرهیزگاران را مانند بدکاران قرار مى دهیم (هرگز چنین نخواهد بود بلکه در عالم آخرت هر یک به نتیجه کار خود خواهند رسید) .

2 ـ «اَمْ حَسِبَ الَّذِیْنَ اِجْتَرَحُوْا السَّیئَاتِ اَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِیْنَ آمَنُوْا وَعَمِلُوْا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُوْنَ» (3)

آیا گمان کرده اند آنان که کارهاى زشت انجام داده اند با آنان که ایمان دارند و کارهاى نیک انجام داده اند نزد ما یکسان مى باشند و در مرگ و زندگى برابر خواهند بود (این چنین نیست) و چنین پندارى زشت و باطل است .

ب ـ اگر زندگى دیگرى پس از زندگى دنیا نباشد و انسانها با مردن فانى و نابود گردند و زندگى آنان به همین زندگى موقت پر فراز و نشیب خاتمه پیدا کند بر خلاف حکمت بوده و چنین خلقتى حکیمانه نخواهد بود .

و چون خداوند متعال حکیم است و تمامى کارهاى پروردگار حکیمانه است لازم است که پس از زندگى دنیا زندگى دیگرى باشد .

توضیح: بدیهى است که زندگى افراد بشر در دنیا همراه با رنج و راحت و فراز و نشیب و حوادث مختلف است و نیز بدیهى است که انسان موجود بسیار مستعد و شگفت انگیز و قابل پیشرفت و تکامل و ممتاز به قدرت انتخاب و اراده است . و روشن است چنین موجود مستعد ، اگر هدف و غایتى در خلقت آن نباشد و در همین زندگى دنیوى زندگى اش خاتمه پیدا کند خلقت او لغو و بدون حکمت خواهد بود و چون خداوند حکیم است خلقتى این چنین لغو از او انجام نگیرد بنابراین باید پس از زندگى دنیا زندگى دیگرى باشد تا خلقت انسان حکیمانه باشد .

در قرآن کریم مکرّر ارشاد به دلیل عقلى فوق شده است . بعضى از آن آیات ، آیات ذیل مى باشد .

1 ـ «وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ بِالحَقِّ وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُوْنَ» (4)

خداوند متعال آسمانها و زمین را به حق آفریده است (بر اساس حکمت) تا پاداش دهد هر کسى را به آن چه انجام داده است و به مردم ظلم نخواهد شد .

2 ـ «اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ انَّکُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُوْنَ (5)

آیا گمان مى کنید که ما شما را بیهوده و باطل آفریده ایم که به سوى ما بازگشت ندارید .

و سلطان المحققین خواجه نصیر الدین طوسى رحمه الله فرموده است :

«ووجوب ایفاء الوعد والحکمة یقتضی وجوب البعث» (6)

وجوب وفاء به وعده و حکمت الهى اقتضاء مى کند وجوب روزگار قیامت را .

دلیل هاى نقلى بر اثبات معاد

دلیلهاى نقلى که اثبات عالم آخرت را مى نماید بسیار و به گونه اى است که شمارش آنها دشوار و مشکل است و تا آنجا از قطعیت برخوردار است که مسئله معاد در اسلام از مسائل بدیهى و ضرورى اسلامى مى باشد و منکر آن از مسلمانان محسوب نخواهد شد و در قرآن کریم مسئله معاد در ردیف ایمان به خداوند آمده است .

بخشى از آیات که در مورد اصل معاد و زندگى بعد از زندگى دنیا دلالت دارد تذکر داده مى شود :

1 ـ «الم* ذلکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیِه هُدىً لِلْمُتَّقِینَ * الَّذینَ یُؤمِنُوْنَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیْمُوْنَ الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُوْنَ* وَ الَّذِینَ یُؤمِنُوْنَ بِما اُنْزِلَ اِلَیْکَ وَ ما اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالاخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (7)

2 ـ «لَیْسَ البِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوْهَکُمْ قِبَلَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ وَ لکِنَّ البِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ وَ المَلائِکَةِ وَ الکِتابِ وَ النَبِیّنَ» (8)

خداى تعالى در آیه فوق نیکى را در ایمان به خداوند و ایمان به عالم آخرت (معاد) و ایمان به فرشتگان و کتاب و پیامبران و انجام وظائف عبادى و اجتماعى و اخلاقى که در تتمه آیه آمده، اعلام فرموده است .

3 ـ «اِذا زُلْزِلَتِ الاَرْضُ زِلْزالَها* وَ اَخْرَجَتِ الاَرْضُ اَثْقالَها* وَ قالَ الاِنْسانُ ما لَها* یَوَمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَهَا* باَنَّ رَبَّکَ اَوْحى لَها* یَومَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتاتاً لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ* فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْرَاً یَرَهُ* وَ مَنْ یَعْمَلْ مُثْقالَ ذَرَّةٍ شَرَّاً یَرَه» (9)

در این سوره مبارکه از جریان حوادث قبل از قیامت و معاد و بعد از آن خبر داده شده و تمامى این سوره مربوط به مسئله معاد مى باشد .

4 ـ «ءَاِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ* قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الاَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ» (10)

آیا ما پس از آن که مردیم و تبدیل به خاک شدیم(زنده خواهیم شد) این بازگشت و زنده شدن بعید است ! (آنگاه قرآن کریم در مقام جواب مى فرماید) ما به آنچه زمین از آنها بکاهد کاملاً آگاهیم و نزد ما کتابى است که بر همه چیز حفاظت مى کند .

این آیه شریفه، در جواب کسانى که زندگى پس از مرگ را بعید مى شمرند ، با توجّه دادن به علم خداوند که هیچ ذرّه اى ، از علم او غائب نیست و با توجه دادن به قدرت حضرت حق ، که همه چیز تحت حفاظت او است، معاد را اثبات و بعید شمردن آن را نفى مى کند .

5 ـ «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِى العِظامَ وَ هِىَ رَمِیْمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنْشَأَهَا اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیْمٌ» (11)

و براى ما مثلى زد که گفت این استخوانهاى پوسیده را باز چه کسى زنده مى کند؟ بگو آن خدایى زنده مى کند که اول بار به آنها حیات بخشیدو اوست که به هر خلقتى آگاه است .

در این آیه نیز در جواب شبهه (بعید شمردن زنده شدن استخوانهائى که از بین رفته و مثل خاکستر شده) بقدرت بى نهایت خود توجه داده و از این راه زمینه پذیرش معاد را فراهم فرموده است .

6 ـ «أَیَحْسَبُ الاِنْسانُ اَنْ لَنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ» (12)

آیا آدمى مى پندارد که ما هرگز استخوانهاى او را جمع نمى کنیم .

جمع نمودن استخوانها پس از مرگ ، إخبار به زندگى دیگرى است .

7 ـ «وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ» (13)

خدا به یقین تمام کسانى را که در قبرها مى باشند زنده مى کند .

زنده شدن کسانى که در قبرها هستند که در آیه فوق آمده است اعلام به وجود قیامت است .

تذکراتى که اعتقاد به زندگى دیگر (معاد) را آسان مى سازد

از مطالبى که در ارتباط با مسأله معاد و بسیارى از مسائل دیگر مانند معراج ، طول عمر امام عصرعلیه السلام و مانند آن ، مفید و راه گشا است این است که آنچه انسان در ارتباط با آن قرار مى گیرد و مى خواهد که در آن نظر بدهد از سه حالت زیر بیرون نیست .

1 ـ بعضى از مسائل ، درستى و صحتش بسیار روشن و بدیهى است و انسان در حکم به صحت و درستى آن ، سریعاً حکم مى کند و جاى هیچ گونه درنگ و تأملى نیست مانند حکم به خوبى عدالت و بدى ظلم و مانند آن .

2 ـ گروهى از مسائل ، ضد عقل مى باشد و بطلان و نادرستى آن کاملاً روشن است و در حکم به بطلانش هیچگونه جاى تردید و تأمل نیست مانند اجتماع نقیضین ، بود و نبود شىء واحد در آنِ واحد ، و مانند آن .

3 ـ و بعضى از مسائل بصورتى نیست که به سادگى و به سرعت بتوان آن را پذیرفت و ضد عقل نیز نمى باشد که بدون نیاز به تأمل آن را بتوان رد نمود بلکه در این مورد در مرحله امکان گذارده شده و در انتظار دلیل رد کننده و یا اثبات کننده باید بود .

مثال : اگر از اختراع و صنعت بسیار عجیب و شگفت انگیزى خبر داده شویم مثلاً گفته شود در فلان کشور اختراعى کرده اند که پس از منقضى شدن صحنه تصادف بوسیله دستگاه مخصوصى مى توان صحنه تصادف را عکس بردارى کرد و متوجه شد که صحنه تصادف چگونه بوده است این مطلب از نوع گروه اول و دوم نیست یعنى از بدیهیات عقل نیست مانند خوبى عدالت و بدى ظلم تا بسهولت و سرعت قبول شود و ضد عقل (مانند جزء از کل بزرگتر است) نیز نمى باشد تا به سرعت رد و بطلان آن واضح گردد بلکه در بوته ابهام گذارده مى شود . تا در مورد مثال مذکور اگر معلوم شود که نقل کننده وجود چنین اختراعى از هر جهت معتبر است در این صورت البته پذیرفته مى شود و مورد قبول و اعتراف قرار مى گیرد و اگر ناقل آن اعتبار نداشته باشد طبیعى است که مورد قبول واقع نخواهد شد گر چه مورد إنکار هم قرار نمى گیرد .

با توجه به مطلب فوق مسئله زندگى بعد از دنیا و مسائل مختلف مربوط به قیامت ضد عقل نیست و از قسم اول (مسائل بدیهیه) هم نیست . بنابراین در مورد مسائل مربوط به قیامت در موردى که قرآن کریم و یا حدیث معتبر گویا باشد پذیرش آن لازم و واجب خواهد بود .

آنچه حالت استبعاد و ناباورى را بر طرف مى کند از مسائل که جمعى را به انکار معاد و استبعاد (بعید شمردن) آن وادار نموده این است که مى گویند :

چگونه ممکن است که انسان بمیرد و بدنش خاک شود و خاکش متفرق گردد باز هم زنده شود ، قرآن کریم از قول منکرین معاد نقل مى کند و مى فرماید :

«مَنْ یُحْیِى العِظامَ وَ هِىَ رَمِیْمٌ» (14)

چه کسى مى تواند استخوان پوسیده را زنده نماید .

و نیز نقل مى فرماید که اینان مى گویند :

«ءَاِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» (15)

آیا آنگاه که ما مردیم و خاک گردیدیم باز زنده مى شویم این بازگشت پس از مرگ بعید است .

در قرآن کریم براى رفع این ناباورى و بعید شمردن زنده شدن مردگان به مطالب مختلف تذکر داده شده است که بعضى از آنها را یادآور مى شویم :

1 ـ منکرین معاد ، آنانى که مى گویند بعید به نظر مى رسد که انسانها پس از مرگ زنده شوند ، از قدرت بى حد پروردگار غفلت کرده و مسئله معاد را با قدرت محدود خود بررسى نموده اند در نتیجه بعید دانسته و مى گویندچگونه ممکن است انسانها پس از مرگ زنده شوند و اگر قدرت خداوندى که انسان را آفریده است و ذرّات وجود او را از ذّرات پراکنده جهان جمع آورى کرده است و این همه موجودات شگفت انگیز از نظر عدد و کمیّت و از نظر چگونگى و کیفیت را بوجود آورده است بررسى کنند به این نتیجه خواهند رسید که کاملاً جریانى شدنى و ممکن و عملى خواهد بود .

و به بیان دیگر: اگر انسانِ منکر معاد ، به آثار قدرت خداوند که هم اکنون موجود است بنگرد و در زمین و آسمان و موجودات بسیار جهان ، اندکى تفکر نماید آثار قدرت حق متعال او را به امکان عوالم غیب متوجّه مى سازد و در نتیجه حالت ناباورى از بین رفته و مسئله معاد و مانند آن را بعید نخواهد شمرد .

آیاتى که مطلب فوق را تذکر داده ، و در مسئله معاد ، منکرین را به آثار عظیم قدرت خود توجه داده ، بسیار است براى نمونه بعضى از آن آیات ذیلاً یادآورى مى شود :

الف ـ «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِى العِظامَ وَ هِىَ رَمِیْمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنْشَأَهَا اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ» (16)

در این آیه شریفه خداوند متعال ، منکر زنده شدن انسان مرده و استخوان پوسیده را ، به قدرت خود توجه داده و فرموده : «اى پیامبر به منکر زنده شدن استخوان مرده بگو : آن کس که آن استخوان را اول بار آفریده است آنرا زنده خواهد ساخت و او است که به هر خلقتى آگاه است .»

ب ـ «یا اَیُّهَا النَّاسُ اِنْ کُنْتُمْ فِى رَیْبٍ مِنَ الْبَعثِ فِانَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِى الاَرْحامِ ما نَشاءُ اِلى اَجَلٍ مُسَمَّىً ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا اَشُدَّکُمْ» (17)

اى مردم اگر شما در مورد روزگار بعث و معاد شکى و ریبى دارید همانا شما را خلق کردیم از خاک ، سپس از نطفه و بعد از خون بسته ، و از پاره گوشت تمام و ناتمام تا در این انتقال و تحولات قدرت خود را بر شما آشکار سازیم و از نطفه ها آنچه را مشیت ما تعلق گیرد در رحمها قرار دهیم تا به وقتى معین طفلى از رحم بیرون آوریم تا زیست کرده و به حدّ بلوغ و کمال برسد .

اندکى تفکر در آیه فوق مطلب مورد نظر را روشن مى سازد چه این که کسانى که نسبت به معاد شک دارند ، آنان را به خلقت انسان از خاک و نطفه و علقه و مضغه توجه داده است، یعنى با توجه به قدرت خداوند مسئله معاد را بررسى کن که تو را از عالمى به عالم دیگرى آورده . و این موجود شگفت انگیز را با قدرت نا محدود خود از خاک ساخته است.

2 ـ از بیاناتى که در قرآن کریم بخاطر بر طرف کردن ناباورى آمده است تذکراتى است که در ارتباط با نظام موجود مرگ و حیات گیاهان و زمین در دوران سال مى باشد مى فرماید : زمین و گیاهان در فصل زمستان مى میرند و در فصل بهار زنده مى شوند ، همچنین انسانها پس از مردن باز زنده خواهند شد .

آرى خاموشى جهان و از هم پاشیدگى منظومه شمسى و سپس حیات تازه پیدا کردن موجودات متلاشى شده در قرآن کریم ، مکرر بیان شده است ، و موت و حیات زمین و گیاهان را در آیاتى چند ، زمینه توجه به زندگى بعد و معاد قرار داده است . بعضى از آیات در مورد مطلب فوق ذیلاً تذکر داده مى شود :

الف ـ خداى تعالى مى فرماید :

«وَ تَرَى الأَرْضَ هامِدَةً فِاذا اَنْزَلْنا عَلَیْها الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ اَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ* ذلکَ باَنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وَ اَنّهُ یُحْیِى الْمَوْتى وَ اَنَّهُ عَلى کُلِّ شىءٍ قَدِیْرٌ* وَ اَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیْها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُور» (18)

در این آیه شریفه ابتداء روئیدن گیاهان در زمین و حالت حیات و زنده شدن زمین یادآورى شده آنگاه مسئله قیامت مطرح و زنده شدن کسانى که در قبرها مى باشند اعلام شده است بدیهى است که ذکر مسئله معاد و زنده شدن آنها که در قبرها مى باشند پس از مسئله زنده شدن زمین و گیاهان تذکرى است که زمینه اى براى پذیرش زنده شدن مردگان را بوجود مى آورد .

ب ـ خداى تعالى مى فرماید :

«وَاللَّهُ الَّذى اَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیْرُ سَحاباً فَسُقْناهُ اِلى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ الأَرضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُور» (19)

خداست آن که بادها را فرستد تا ابرها را برانگیزد و آن ابر را ما به شهر و دیار مرده برانیم و به بارانش زمین را زنده گردانیم حشر و نشر مردگان هم (در قیامت) همین گونه است .

در آیه فوق زنده شدن مردگان به زنده شدن زمین پس از مرگ زمین تشبیه شده است . بدیهى است که هرکس زنده شدن زمین را پس از مرگ آن متذکر باشد انکار زنده شدن مردگان را نخواهد نمود .

3 ـ تذکر دیگرى که در قرآن کریم براى پذیرش مسئله معاد در موارد متعدد بیان شده است ذکر مواردى است که خداوند مردگانى را در همین زندگى دنیوى زنده نموده است و با زنده نمودن مردگان ، مسئله معاد را تثبیت و تحکیم فرموده است .

الف ـ خداى تعالى مى فرماید :

«وَ اِذْ قالَ اِبراهِیمُ رَبِّ اَرِنِى کَیْفَ تُحْیِى الْمَوْتى قالَ اَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِى قالَ فَخُدْ اَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ اِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءَاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِیْنَکَ سَعْیَاً وَ اعْلَمْ اَنَّ اللَّهَ عَزِیْزٌ حَکِیْمٌ» (20)

و چون ابراهیم گفت بار پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهى کرد .خداوند فرمود : مگر باور ندارى؟ گفت : باور دارم لکن مى خواهم تا با مشاهده آن دلم آرام گیرد . خداوند فرمود : چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را بهم درآمیز نزد خود آنگاه هر قسمتى را بر سر کوهى بگذار سپس آن مرغان را بخوان تا بسوى تو شتابان پرواز کنند و آنگاه بدان که همانا خداوند بر همه چیز توانا و به حقایق امور دانا است .

در این آیه شریفه پس از درخواست حضرت ابراهیم کیفیت زنده شدن مردگان را ، از جانب خداوند به حضرت ابراهیم دستور داده شد : چهار پرنده را بگیر و آنها را کشته و اجزاء هر یک را با دیگرى مخلوط نما و بر روى هر کوهى قسمتى از آن اجزاء را قرار بده سپس آنها را بخوان سریعاً به سوى تو مى آیند ، جریان فوق نمونه عینى از جریان معاد است .

ب ـ خداى تعالى مى فرماید :

«اَوْ کَالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ وَ هِىَ خاوِیَةٌ عَلى عُروُشِها قالَ انَّى یُحْیِى هذِه اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَاماتَهُ اللَّهُ مِأَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْمَاً اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِأَةَ عامٍ فَانْظُرْ اِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ اِلى حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ وَانْظُرْ اِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شىءٍ قَدِیْرٌ» (21)

یا به مانند آن کس که از کنار یک آبادى گذر کرد که خراب و ویران شده بود گفت : بحیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده اش نمود و به او فرمود : که چند مدت درنگ کردى؟ جواب داد : یک روز یا پاره اى از یک روز ، خداوند فرمود : نه چنین است بلکه صد سال است ، نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده و الاغ خود را نیز بنگر تا احوال بر تو معلوم شود و ما تو را حجت براى خلق قرار دهیم و بنگر در استخوانهاى آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم چون این کار بر او آشکار و روشن گردید گفت همانا اکنون به حقیقت و یقین مى دانم که خداوند بر همه چیز قادر و توانا است .


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در سه شنبه 88/8/12 و ساعت 8:15 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 5
مجموع بازدیدها: 182759
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه