سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
در مصیبتها چون آزادگان شکیبایى باید و یا چون نادانان فراموش کردن شاید . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 25

توصیف پاره ای از نعمت های بهشتی در آیات قرآن
 
گروه های سه گانه در بهشت

بعد از سوره الرحمن دوّمین‌ سوره‌ای‌ که‌ ذکر آیات‌ بهشت‌ در آن‌ بسیار آمده‌ است‌، سورة‌ واقعه‌ است‌ که‌ پس‌ از آنکه‌ مردم‌ را به‌ سه‌ دسته‌: سابقون‌ و اصحاب‌ مَیمنه‌ و اصحاب‌ مَشأمه‌ تقسیم‌ میکند می‌فرماید:
وَالسَّـ"بِقُونَ السَّـ"بِقُونَ * أُولَـ"´نءِکَ الْمُقَرَّبُونَ * فِی‌ جَنَّـ"تِ النَّعِیمِ * ثُلَّةٌ مِنَ الاْوَّلِینَ * وَ قَلِیلٌ مِنَ ا لاْ خِرِینَ. (آیه 10 تا 14 سوره واقعه)
«و سبقت‌ گیرندگان‌ به‌ أعمال‌ صالحه‌، سبقت‌ گیرندگان‌ به‌ مغفرت‌ و رحمت‌ هستند. آنان‌ مقرّبان‌ درگاه‌ خدا می‌باشند که‌ در بهشت‌های‌ نعیم‌ هستند. جماعتی‌ از آنها از پیشینیان‌ هستند، و گروه‌ کمی‌ از پسینیان‌.»
بهشت‌ نعیم‌، بهشت‌ ولایت‌ است‌. و منظور از اوّلین‌، امّت‌های‌ گذشته‌، و منظور از آخرین‌، امّت‌ پیامبر آخر الزّمان‌ است‌. و البتّه‌ تعداد افراد مقرّبین‌ در این‌ امّت‌، نسبت‌ به‌ امّت‌های‌ گذشته‌ کم‌ است‌ ـ گرچه‌ از جهت‌ قوّت‌ و مقدار کمال‌ مقدّم‌ هستند ـ ولیکن‌ تعداد افراد أصحاب‌ الیمین‌ در این‌ امّت‌ همانند امّتهای‌ گذشته‌ زیاد است‌، چنانکه‌ خواهد آمد.
ثُلَّة‌ ـ به‌ ضمّ ثاء ـ به‌ معنای‌ جماعت‌ کثیر مردم‌، و ثَلَّة‌ ـ به‌ فتح‌ آن‌ـ به‌ معنای‌ گله‌ و جماعت‌ گوسفند است‌. و در مثل‌ است‌ که‌: فُلانٌ لایُفَرِّقُ بَیْنَ الثَّلَّةِ وَ الثُّلَّةِ. «فلان‌ کس‌ بین‌ گلة‌ گوسفند و جماعت‌ انسان‌ فرق‌ نمی‌گذارد.»

وصف جایگاه و نوشیدنی های بهشتیان

علَی‌" سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّکِـِینَ عَلَیْهَا مُتَقَـ"بِلِینَ. (آیه 15 و 16 سوره واقعه)
«بر روی‌ تخت‌های‌ بافته‌ شده‌ هستند. و در حالیکه‌ تکیه‌ بر آنها زده‌اند همه‌ روبروی‌ یکدیگر قرار گرفته‌اند.»
سَریر به‌ معنای‌ تخت‌ است‌، و غالباً دربارة‌ تخت‌ پادشاه‌ استعمال‌ می‌شود، و جمع‌ آن‌ سُرُر و أسِرَّة‌ می‌باشد. و وَضَنَ یَضِنُ وَضْنًا به‌ معنای‌ بافتن‌ است‌، و مَوْضُونَة‌ یعنی‌ بافته‌ شده‌ از الیاف‌، و این‌، استعاره‌ از استحکام‌ است‌.
و تقابل‌ بهشتیان‌ در جلوس‌ و نشست‌، کنایه‌ از کمال‌ اُنس‌ و حسن‌ معاشرت‌ و صفاء باطن‌ آنهاست‌، که‌ هیچگاه‌ به‌ پشت‌ سر و قفای‌ یکدگر ننگرند، و با عیبجوئی‌ و غیبت‌ نمودن‌، باطن‌ خود را بر خلاف‌ ظاهر آلوده‌ ننمایند.
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَ " نٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِن‌ مَعِینٍ * لاَ یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَ لاَ یُنزِفُونَ. (آیات 17 تا 19 سوره واقعه)
«پیوسته‌ اطفال‌ نابالغِ نورس‌ و تازه‌، گرداگرد آنان‌ برای‌ خدمت‌ درگردش‌ آیند، اطفالی‌ که‌ پیوسته‌ و جاودان‌ به‌ همان‌ حالت‌ حداثتِ سنّ می‌مانند (و یا اطفالی‌ که‌ گوشواره‌ بر گوش‌ دارند). با کوزه‌ها و ابریق‌ها و کاسه‌ای‌ مملوّ از شراب‌ مَعین‌ که‌ بیاشامند و بیارامند؛ ولی‌ برای‌ آنان‌ در اثر خماری‌ای‌ که‌ از خمر پیدا می‌شود هیچگونه‌ صُداع‌ و سردردی‌ پیدا نمی‌شود، و هیچگاه‌ بواسطة‌ سُکر حاصل‌ از آن‌، عقلشان‌ از دست‌ نمیرود.»
وِلْدان‌ جمع‌ وَلید است‌ به‌ معنای‌ پسر نورس‌. مُخَلّد یا از خُلود و خُلْد و خَلْد است‌ به‌ معنای‌ دوام‌ و بقاء، و یا از خُلْد و خَلَدَة‌ است‌ ـ با دو فتحه‌ ـ به‌ معنای‌ گوشواره‌.
أکْواب‌ جمع‌ کُوب‌ است‌، و آن‌ ظرفی‌ است‌ که‌ نه‌ دسته‌ دارد و نه‌ لوله‌، چون‌ کوزة‌ بدون‌ دسته‌. و أباریق‌ جمع‌ إبْریق‌ است‌ و آن‌ ظرفی‌ است‌ که‌ لوله‌ دارد چون‌ آفتابه‌. و کَأْس‌ مفرد است‌ و جمع‌ نیست‌، و کاسه‌ است‌، و آن‌ ظرفی‌ است‌ که‌ نه‌ دسته‌ دارد و نه‌ لوله‌، و به‌ شکل‌ پهن‌ و گسترده‌ است‌ به‌ خلاف‌ کوزه‌.
و علّت‌ اینکه‌ کأس‌ را مفرد آورده‌ است‌، آنستکه‌ کأس‌ به‌ کاسة‌ پر از مایع‌ گفته‌ می‌شود، پس‌ کأس‌ به‌ تنهائی‌ درحکم‌ أباریق‌ و أکْواب‌ است‌.
صُداع‌ به‌ معنای‌ سردرد است‌. لاَ یُصَدَّعُونَ عَنْهَا یعنی‌ از آن‌ خمرهای‌ بهشتی‌ سردرد پیدا نمی‌کنند. و أنْزَفَ از باب‌ إفعال‌، فعل‌ لازم‌ و به‌ معنای‌ ذَهاب‌ عقل‌ و مستی‌ است‌. و بنابراین‌ وَ لاَ یُنزِفُونَ معنایش‌ اینستکه‌ در اثر خوردن‌ آن‌ شراب‌ها، عقلشان‌ زائل‌ نمی‌گردد.
وَ فَـ"کِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِینٌ * کَأَمْثَـ"لِ اللُؤْلُوءِ الْمَکْنُونِ * جَزَآءَ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. (آیات 20 تا 24 سوره واقعه)
«و هر نوع‌ میوه‌ای‌ که‌ اختیار و انتخاب‌ کنند، و گوشت‌ پرنده‌ از آنچه‌ اشتها کنند و میل‌ بدان‌ داشته‌ باشند، و حورالعین‌ که‌ مانند لُؤلؤ مختفی‌ و پنهان‌ در صدف‌، هیچگونه‌ طراوت‌ و تازگی‌شان‌ زائل‌ نشده‌ است‌. تمام‌ اینها پاداشی‌ است‌ که‌ در اثر آنچه‌ در دنیا بجا می‌آوردند به‌ آنها داده‌ می‌شود.»
لاَ یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَ لاَ تَأْثِیمًا * إِلاَّ قِیلاً سَلَـ"مًا سَلَـ"مًا. (آیات 25 و 26 سوره واقعه)
«آنان‌ در آن‌ بهشت‌های‌ نعیم‌ هیچگونه‌ سخن‌ لغو و بیهوده‌ای‌، و هیچگونه‌ سخنی‌ که‌ رابطه‌ با گناه‌ داشته‌ باشد نمی‌شنوند، مگر گفتار پی‌درپی‌ سَلام‌، سَلام‌.»
لَغْو گفتار بی‌فائده‌ است‌، و إثْم‌ گناه‌، و تأْثِیم‌ سخنی‌ است‌ که‌ انسان‌ را به‌ گناه‌ اندازد. قِیل‌ مانند قَوْل‌ مصدر است‌. و سَلام‌ نیز مصدر است‌ و معنایش‌ گذشت‌.

وصف درختان و میوه های بهشتی

وَ أَصْحَـ"بُ الْیَمِینِ مَآ أَصْحَـ"بُ الْیَمِینِ * فِی‌ سِدْرٍ مَخْضُودٍ* وَ طَلْحٍ مَنضُودٍ * وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ * وَ مَآءٍ مَسْکُوبٍ * وَ فَـ"کِهَةٍ کَثِیرَةٍ * لاَ مَقْطُوعَةٍ وَ لاَ مَمْنُوعَةٍ.
«و اصحاب‌ یمین‌ و اهل‌ سعادت‌؛ نمیدانی‌ چه‌ مقام‌ و درجه‌ای‌ دارند اصحاب‌ یمین‌! در درخت‌ سدری‌ که‌ خارهایش‌ گرفته‌ شده‌ است‌، و درخت‌ موزی‌ که‌ میوه‌اش‌ از پائین‌ تا بالا چیده‌ شده‌ است‌، و سایة‌ کشیده‌ و گسترده‌ای‌ که‌ هیچوقت‌ کم‌ و کوتاه‌ و زائل‌ نگردد، و آبی‌ که‌ پیوسته‌ بدون‌ انقطاع‌ جاری‌ شود و ریخته‌ گردد، و میوه‌های‌ بسیاری‌ که‌ هیچگاه‌ (بواسطة‌ زمستان‌ و امثال‌ آن‌) مقطوع‌ نشود، و انسان‌ (به‌ واسطة‌ سیری‌ و یا دوری‌ و یا خاری‌ و یا مرضی‌) از خوردن‌ آن‌ ممنوع‌ نگردد.»
سِدْر درخت‌ معروفی‌ است‌. و خَضَدَ یَخْضِدُ خَضْدًا فعل‌ متعدّی‌ و به‌ معنای‌ قطع‌ کردن‌ و از بین‌ بردن‌ خارهای‌ درخت‌ است‌. و مَخْضود یعنی‌ سِدری‌ که‌ خارهایش‌ گرفته‌ شده‌ است‌؛ چون‌ درخت‌ سِدر خار دارد.
در تفسیر «الدّرّ المنثور» حاکم‌ تخریج‌ و تصحیح‌ کرده‌، و بیهقی‌ در بحث‌ «بعث‌» از أبوأمامه‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌: اصحاب‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وا´له‌ وسلّم‌ می‌گفتند: ما از عَرب‌های‌ بدوی‌ و سؤالاتشان‌ استفاده‌ می‌بریم‌.
یک‌ روز یک‌ مرد أعرابی‌ پیش‌ آمد و به‌ رسول‌ خدا گفت‌: یارَسولَ الله‌! در قرآن‌ نام‌ درختی‌ برده‌ شده‌ است‌ که‌ اذیّت‌ میرساند؛ و من‌ چنین‌ نمی‌بینم‌ که‌ در بهشت‌ درختی‌ باشد که‌ صاحبش‌ را آزاربرساند!
رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ گفتند: آن‌ درخت‌ کدام‌ است‌؟ اعرابی‌ گفت‌: درخت‌ سدر، چون‌ خار دارد!
رسول‌ الله‌ گفتند: مگر خدا نمی‌فرماید: فِی‌ سِدْرٍ مَخْضُودٍ «سدری‌ که‌ خارش‌ گرفته‌ شده‌ است‌»؟! خداوند آن‌ را از هر خاری‌ که‌ دارد پاک‌ میکند و بجای‌ محلّ هر خار یک‌ میوه‌ای‌ قرار میدهد که‌ از آن‌ میوه‌، میوه‌هائی‌ روئیده‌ می‌شود، و هر یک‌ از آن‌ میوه‌ها شکافته‌ می‌شود و هفتاد و دو رنگ‌ از طعام‌ پدید می‌آید که‌ هیچیک‌ از طعامها مشابه‌ دیگری‌ نیست‌!
و طَلْح‌ درخت‌ موز است‌. و گفته‌ شده‌ است‌ که‌ موز نیست‌ بلکه‌ درختی‌ است‌ که‌ سایة‌ خنک‌ و تازه‌ای‌ دارد. و نَضَدَ یَنْضِدُ نَضْدًا فعل‌ متعدّی‌ است‌، یعنی‌ متاع‌ را بهم‌ متّصل‌ کرد و بعضی‌ را به‌ بعضی‌ چسبانید و یا روی‌ هم‌ ریخت‌. یعنی‌ درخت‌ موزی‌ که‌ ثمرش‌ از پائین‌ تا بالا روی‌ هم‌ چیده‌ شده‌ است‌.
و در «مجمع‌ البیان‌» وارد است‌ که‌ عامّه‌ از أمیرالمؤمنین‌ علیه‌السّلام‌ روایت‌ کرده‌اند که‌: مردی‌ در نزد آنحضرت‌ «وَ طَلْحٍ مَنضُودٍ» قرائت‌ کرد. حضرت‌ گفتند:
مَاشَأْنُ الطَّلْحِ؟ إنَّمَا هُوَ «وَطَلْعٍ» کَقَوْلِهِ: وَ نَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ. (آیه 148 سوره الشعراء)
«طَلْح‌ چه‌ معنی‌ دارد؟! «طَلْع‌» است‌؛ مثل‌ گفتار خداوند: وَ نَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ، یعنی‌ درخت‌ خرمائی‌ که‌ غلاف‌ میوه‌اش‌ شکسته‌ شده‌ و خرماها در درون‌ آن‌، رو به‌ رشد کردن‌ آورده‌ است‌.»
به‌ حضرت‌ گفته‌ شد: آیا تغییر نمیدهید این‌ کلمه‌ را؟ حضرت‌ فرمود:
إِنَّ الْقُرْءَانَ لاَ یُهَاجُ الْیَوْمَ وَ لاَ یُحَرَّکُ.
«در امروز قرآن‌، تحرّک‌ پیدا نمی‌کند و جابجا نمی‌شود و دگرگونی‌ پیدا نمی‌کند.»
و این‌ روایت‌ را از آنحضرت‌، فرزندش‌ حسن‌ علیه‌ السّلام‌ و قَیس‌بن‌ سَعد روایت‌ کرده‌اند.
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ * إِنَّآ أَنشَأْنَـ"هُنَّ إِنشَآءً * فَجَعَلْنَـ"هُنَّ أَبْکَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا. (آیات 34 تا 37 سوره واقعه)
«و فرش‌های‌ عالی‌! ما آن‌ حوریّه‌ها را البتّه‌ آفریدیم‌، و آنان‌ را باکره‌ قرار دادیم‌! و دارای‌ غَنج‌ و ناز، و عاشق‌ و مایل‌ به‌ شوهران‌ خود نمودیم‌. و همگی‌ همانند هم‌ در سنّ و جوانی‌ و شادابی‌ هستند.»
فُرُش‌ جمع‌ فِراش‌ است‌ به‌ معنای‌ فرشی‌ که‌ می‌گسترند و برروی‌ آن‌ می‌نشینند، ولیکن‌ ممکن‌ است‌ در اینجا مراد از فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ زنان‌ عالیقدر باشند که‌ در عقول‌ و جمال‌ و کمالشان‌ رفیع‌القدر بوده‌ باشند؛ و شاهد آنکه‌ زن‌ را فِراش‌ میگویند، و مناسب‌ این‌ معنی‌ است‌ که‌ بلافاصله‌ می‌فرماید: إِنَّآ أَنشَأْنَـ"هُنَّ إِنشَآءً... «ما آن‌ زنان‌ را خود آفریدیم‌ و باکره‌ قرار دادیم‌.»
و عُرُب‌ جمع‌ عَروب‌ است‌، و عَروب‌ به‌ زنی‌ گویند که‌ به‌ شوهرش‌ پر مهر و محبّت‌ و پر عاطفه‌ باشد، و یا دارای‌ ناز و کرشمه‌ باشد. و أتراب‌ جمع‌ تِرْب‌ ـ با کسر و سکون‌ ـ به‌ معنای‌ مثل‌ و شبیه‌ است‌.
لاِصْحَـ"بِ الْیَمِینِ * ثُلَّةٌ مِنَ الاْوَّلِینَ * وَ ثُلَّةٌ مِنَ ا لاْ خِرِینَ. (آیات 38 تا 40 سوره واقعه)
«آنچه‌ گفته‌ شد، برای‌ اصحاب‌ یمین‌ و اهل‌ سعادت‌ است‌ که‌ جماعت‌ کثیری‌ از آنها از پیشینیان‌ بوده‌اند، و جماعت‌ کثیری‌ از پسینیان‌.»
باید دانست‌ که‌ آنچه‌ از گفتار خدا: فِی‌ سِدرٍ مَخْضُودٍ * وَ طَلْحٍ مَنضُودٍ * وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ تا اینجا که‌ میرسد: فَجَعَلْنَـ"هُنَّ أَبْکَارًا، عُرُبًا أَتْرَابًا بیان‌ شده‌ است‌، همه‌ متعلّق‌ به‌ خوبان‌ و اصحاب‌ یمین‌ است‌؛ و آنچه‌ سابقاً بیان‌ شد از گفتار خدا که‌ می‌فرماید: فِی‌ جَنَّـ"تِ النَّعِیمِ تا گفتارش‌ که‌: إِلاَّ قِیلاً سَلَـ"مًا سَلَـ"مًا، همة‌ آنها متعلّق‌ به‌ سابقون‌ و مقرّبون‌ است‌. و با دقّت‌ در خصوصیّات‌ آن‌ مزایا، و خصوصیّات‌ آنچه‌ را که‌ برای‌ اصحاب‌ یمین‌ بیان‌ فرموده‌ است‌، أشرفیّت‌ و أفضلیّت‌ سابقین‌ از اصحاب‌ یمین‌ مشهود میگردد.

توصیف بهشت متقیان

و در سورة‌ قمر، مقام‌ متّقیان‌ را مَقْعَدِ صِدْق‌ در نزد مالک‌ علی‌الاءطلاق‌ و حکمران‌ با اقتدار معیّن‌ کرده‌ است‌:
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی‌ جَنَّـ"تٍ وَ نَهَرٍ * فِی‌ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ. (آیه 54 و 55 سوره قمر)
و در سورة‌ بیّنه‌، آن‌ پاداش‌ها را که‌ حتّی‌ شامل‌ رضایت‌ طرفینی‌ است‌، بر اساس‌ خشیت‌ و احترام‌ از عِزّ جلال‌ و مقام‌ و موقف‌ حضرت‌ پروردگار معیّن‌ فرموده‌ است‌:
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ"لِحَـ"تِ أُولَـ"´نءِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ* جَزَآؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّـ"تُ عَدْنٍ تَجْرِی‌ مِن‌ تَحْتِهَا الاْنْهَـ"رُ خَـ"لِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا رَضِیَ اللَهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذَ " لِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ. (آیه 7 و 8 سوره البینة)
«آنانکه‌ ایمان‌ آورده‌ و عمل‌ صالح‌ انجام‌ داده‌اند، ایشانند فقط‌ بهترین‌ خلائق‌. پاداش‌ آنان‌ در نزد پروردگارشان‌ بهشت‌هائی‌ است‌ که‌ از زیر درختان‌ آنها نهرهائی‌ در جریان‌ است‌، و ایشان‌ در آن‌ بهشت‌ها جاودانه‌ زیست‌ می‌کنند. خدا از ایشان‌ راضی‌ است‌ و ایشان‌ از خدا راضی‌ هستند؛ این‌ است‌ مزد و ثواب‌ کسی‌ که‌ از پروردگار خود در خشیت‌ است‌.»
و در سورة‌ نبأ وارد است‌ که‌:
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا * حَدَآنءِقَ وَ أَعْنَـ"بًا * وَ کَوَاعِبَ أَتْرَابًا * وَ کَأْسًا دِهَاقًا * لاَ یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَ لاَ کِذَّ " بًا * جَزَآءً مِن‌ رَبِّکَ عَطَآءً حِسَابًا.(آیات 31 و 36 سوره نبا)
«در قیامت‌ برای‌ پرهیزگاران‌ محلّ فوز و سِعه‌ و ا´سایش‌ است‌: باغهائی‌ و درختهای‌ انگوری‌ است‌، و نیز دختران‌ جوان‌ نورس‌ که‌ تازه‌ پستان‌ در می‌آورند، و همگی‌ مثل‌ و شبیه‌ و قرین‌ یکدگرند، و نیز کاسه‌های‌ مملوّ از شراب‌ بهشتی‌ است‌. در آنجا أبداً سخن‌ لغو و بیهوده‌ و سخن‌ دروغ‌ نمی‌شنوند. اینها در مقام‌ پاداش‌ از جانب‌ پروردگار تو ای‌ پیغمبر، در محاسبه‌ به‌ آنان‌ عطا میگردد.»
دَهَقَ یَدْهَقُ دَهْقاً به‌ معنای‌ پر کردن‌ و سرشار و مملوّ نمودن‌ است‌، و دِهَاق‌ به‌ معنای‌ سرشار و پر است‌. و کِذَّاب‌ یکی‌ از مصادر کَذَبَ یَکْذِبُ می‌باشد، یعنی‌ دروغ‌ گفتن‌.
از این‌ آیات‌ استفاده‌ می‌شود که‌ بهشت‌ مقام‌ صدق‌ و امانت‌ و تقوی‌ و برداشتن‌ گلایه‌ از آثار و مظاهر عالم‌ آفرینش‌ که‌ مخلوق‌ خداست‌، و حفظ‌ مقام‌ جلال‌ و عظمت‌ و ابّهت‌ حضرت‌ ذوالجلال‌ است‌. در آنجا بطلان‌ و لغو و دروغ‌ و گناه‌ نیست‌، و فتور و نقصان‌ و عیب‌ راه‌ ندارد. شرابش‌ مست‌ میکند ولی‌ مست‌ جمال‌ خدا و صفات‌ خدا و افعال‌ خدا؛ و سردرد نمی‌آورد، و عقل‌ را هم‌ نمی‌برد. و آن‌ را شراب‌ طَهور گویند که‌ در سورة‌ دهر ذکر شده‌ است‌.
غذای‌ آن‌ ثقل‌ و سنگینی‌ نمی‌آورد، و نکاح‌ آن‌ فتور و سستی‌ ندارد، همه‌ عشق‌ است‌ و لذّت‌ و سُرور و حُبور. و علّتش‌ اینستکه‌ در آنجا نقصان‌ و عدم‌ و نیستی‌ راه‌ ندارد. در دنیا که‌ نکاح‌ و یا خوردن‌ طعامهای‌ لذیذ و یا آشامیدن‌ نوشابه‌های‌ لذیذ، لذّتش‌ و اثرش‌ ضعیف‌ می‌شود و از بین‌ میرود، به‌ جهت‌ نقصان‌ این‌ عالم‌ است‌. و اگر فرض‌ کنید جهات‌ نقیصه‌ در اینجا نباشد، هیچگاه‌ بهجت‌ و سرورش‌ تبدیل‌ به‌ گرفتگی‌ و بدی‌ احوال‌ نمی‌شود، و هر لذّت‌ و کیف‌ و عیشی‌ که‌ پیدا شود همان‌ جاودان‌ خواهد ماند؛ بدون‌ ذرّه‌ای‌ قصور و فتور و کمی‌ و کاستی‌.


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در جمعه 88/8/8 و ساعت 1:9 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 29
مجموع بازدیدها: 182849
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه