معاد شناسی
آنچه در معنای معاد جسمانی گفتیم، ظاهر آیات فراوان، بلکه صریح بعضی از آیات شریفه و همچنین روایات متواتر است. اکنون به بعضی آیات آن توجّه نمایید:
«قال اهبطوا بعضکم لبعض عدوّ و لکم فی الارض مستقرّ و متاع الی حین* قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون؛ خداوند گفت: (از مقام خود یا از بهشت، به زمین) فرود آیید، در حالی که بعضی با بعضی دیگر دشمن هستید. و برای شما در زمین قرار گاه و وسیله? بهره گیری تا زمان معیّنی فراهم خواهد بود. (و نیز) فرمود: در آن (زمین) زنده می شوید و در آن می میرید و (در قیامت) از آن بیرون آورده می شود». (اعراف/24و25)
«منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری؛ شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم». (طه/55)
«ومن آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثمّ اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون؛ و از نشانه های او آن است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فرا بخواند، یکباره همگی از آن بیرون می آیید». (روم/25)
«و قال الّذین کفروا أاذا کنّا ترابا و آباءنا ائنّا لمخرجون * لقد وعدنا هذا نحن و آباؤنا من قبل ان هذا الاّ اساطیر الأوّلین؛ کافران گفتند: وقتی که ما و پدران ما (پس از مرگ) خاک شدیم، آیا (دوباره زنده شده و) از زمین بیرون آورده می شویم؟! این وعده ای است که به ما و پدران ما از قبل داده شده و اینها چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست». (نمل/67و68)
«وانّ الساعة آتیة لا ریب فیها و انّ الله یبعث من فی القبور؛ و اینکه قیامت آمدنی است، شکّی در آن نیست؛ و خداوند تمام کسانی که در قبرها هستند، زنده می کند». (حج/7)
«وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم * قل یحییها الّذی انشأها اوّل مرّة و هو بکلّ خلق علیهم؛ (آن مرد عرب) برای ما مثلی زد؛ در حالی که آفرینش خود را فراموش کرد و (به صورت انکار)گفت: چه کسی این استخوانها را زنده می کند، در حالی که پوسیده هستند؟! بگو: همان کسی که نخستین بار آن را آفرید، (دوباره) آن را زنده می کند؛ و او به هر مخلوقی داناست». (یس/78و79)
«أاذا متنا و کنّا ترابا و عظاما أانّا لمبعوثون * او آبائنا الاوّلون * قل نعم و انتم داخرون * فانّما هی زجرة واحدة فاذا هم ینظرون؛ (کافران می گویند) هنگامی که ما مردیم و به خاک و استخوان مبدّل شدیم، آیا ما بر انگیخته می شویم؟! آیا پدران اوّلیّه? ما نیز (برانگیخته می شوند). بگو: آری شما زنده می شوید، در حالی که خوار و ذلیل هستید. آن حادثه فقط یک صیحه? عظیم است، که یکباره (همه زنده می شوند و آن صحنه را) نظاره می کنند».(صافّات/19-16)
«و یوم یحشر اعداء الله الی النار فهم یوزعون * حتّی اذا ما جاؤوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون * و قالوا لجلودهم لم شهدتّم علینا قالوا انطقنا الله الّذی انطق کلّ شیء و هو خلقکم اوّل مرّة و الیه ترجعون؛ (به خاطر بیاورید) روزی را که دشمنان خدا برانگیخته و به سوی آتش رانده می شوند؛ پس در آنجا باز داشت می شوند؛ تا آنکه (همه? دشمنان) به آتش برسند. در اینجا گوش و چشمها و پوستهای ایشان به آنچه عمل می کردند گواهی می دهند. آنها به پوستهای خود می گویند: چرا بر ضد ما گواهی می دهید؟ می گویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق آورد، ما را نیز به سخن آورد؛ و او شما را نخستین بار آفرید و به سوی او بازگردانده می شوید».
(فصّلت21-19)
«فتولّ عنهم یوم یدع الداع الی شیء نّکر * خشّعا ابصارهم یخرجون من الاجداث کانّهم جراد منتشر مهطعین الی الداع یقول الکافرون هذا یوم عسر؛ پس روبگردان از آنها و روزی را به یاد آور که دعوت کننده? الهی مردم را به امر وحشتناک دعوت می کند (دعوت به حساب اعمال). آنان در حالی که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج می شوند؛ در حالی که به سوی این دعوت کننده گردن می کشند. کافران می گویند: امروز روز سخت ودردناکی است». (قمر/8-6)
«ونفخ فی الصور فاذا هم من الأجداث الی ربّهم ینسلون * قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ (بار دیگر) در صور دمیده شد. یکباره آنها از قبرها شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان می روند. می گویند: ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده؛ و فرستادگان او راست گفتند». (یس/51و52)
«ونفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاءالله ثمّ نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون * و اشرقت الأرض بنور ربّها و وضع الکتاب و جیء بالنبییّن و الشهداء و قضی بینهم بالحقّ و هم لا یظلمون؛ و در صور دمیده شد؛ پس همه? کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بی هوش می شوند (می میرند)؛ سپس بار دیگر در صور دمیده می شود. به یکباره همه در انتظار می ایستند؛ زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن می شود و نامه های اعمال را پیش می نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می سازند و میان آنها به حقّ داوری می شود و هیچ گونه به آنان ستم نمی شود». (زمر/68و69)
«یوم یسمعون الصیحة بالحقّ ذلک یوم الخروج * انّا نحن نحیی و نمیت و الینا المصیر * یوم تشقّق الارض عنهم سراعا ذلک حشر علینا یسیر؛ روزی که همگان صیحه? رستاخیز را بحقّ می شنوند؛ آن روز، روز خروج (از قبرها)است. ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم؛ و بازگشت تنها به سوی ماست. روی که زمین بسرعت از روی آنان شکافته می شود (و آنان از زمین خارج می شوند)؛ و این جمع کردن بر ما آسان است». (ق/44-42)
«وقال الّذین کفروا هل ندلّکم علی رجل ینبّئکم اذا مزّقتم کلّ ممزّق انّکم لفی خلق جدید * افتری علی الله کذبا ام به جنّة بل الّذین لا یؤمنون بالآخرة فی العذاب و الضّلال البعید؛ و کافران گفتند: آیا مردی را به شما نسان دهیم که به شما خبر دهد از هنگامی که (مردید و) سخت از هم متلاشی شدید، بار دیگر آفرینش تازه ای خواهید یافت. آیا او بر خدا دروغ بسته یا دیوانه است؟! (چنین نیست) بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند». (نساء/7و8)
«أاذا متنا و کنّا ترابا ذلک رجع بعید * قد علمنا ما تنقص الارض منهم و عندنا کتاب حفیظ؛ (آنها با تعجّب می پرسند:) آیا هنگامی که ما مردیم و خاک شدیم (، دوباره زنده می شویم)؟! این بازگشتن بعید است. ولی ما می دانیم آنچه را که زمین از بدن آنها می کاهد؛ و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است». (ق/3و4)
«او کالّذی مرّ علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال انّی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مأة عام ثمّ بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مأة عام فانظرالی طعامک و شرابک لم یتسنّه و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة للناس و انظر الی العظام کیف ننشزها ثمّ نکسوها لحما فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ الله علی کلّ شیء قدیر * و اذا قال ابراهیم ربّ ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئنّ قلبی قال فخذ اربعةمن الطیر فصرهنّ الیک ثمّ اجعل علی کلّ جبل منهنّ جزءاً ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً و اعلم انّ الله عزیز حکیم؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور می کرد، درحالی که دیوارهای آن به روی سقفها فرو ریخته بود (و اجساد و استخوانهای مردگان در هر سو پراکنده بود. او با خود) گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده می کند؟! (در این هنگام) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز! فرمود: نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی. نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی؛ با گذشت سالها) هیچ گونه تغییری نیافته (خدایی که یک چنین موادّ فاسدی را در طول این مدّت حفظ کرده، بر همه چیز قادر است) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه متلشی شده. این زنده شدن تو پس از مرگ هم برای اطمینان خاطر توست) و برای اینکه تو را نشانه ای برای (معاد) مردم قرار دهیم. اکنون به استخوانها (ی الاغت) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته و به هم پیوند داده و بر آن گوشت می پوشانیم. هنگامی که این حقایق بر او آشکار شد، گفت:(اکنون) می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است. (و به خاطر بیاور) هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان ده، چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا؛ ولی می خواهم قلبم آرامش یابد. فرمود: در این صورت چهار پرنده را بگیر، و آنها را (پس از ذبح کردن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)؛ سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده. بعد آنها را بخوان. بسرعت به سوی تو می آیند؛ و بدان که خداوند با عزّت و حکیم است».
(بقره/159و160)
«واذ قتلتم نفساً فادّارأتم فیها و الله مخرج ما کنتم تکتمون * فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی الله الموتی و یریکم آیاته لعلّکم تعقلون؛ و (به یاد آورید) هنگامی که فردی را کشتید؛ سپس درباره? (قاتل) او به نزاع پرداختید؛ و خداوند آنچه را مخفی می داشتید، آشکار می سازد. پس گفتیم قمستی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل را معرّفی کند) خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد؛ تا شاید اندیشه کنید».
(بقره/72و73)
بیشتر این آیات صراحت و اندکی از آنها ظهور (کمتر از صراحت) دارد در اینکه معاد جسمانی است و نظریّه? معاد روحانی بدون جسم، باطل است.